روز آخر در اصفهان
آن روز صبحانه ای ساده و معمولی خوردیم. تصمیم داشتیم که اگر باران نبارد به سی و سه پل که بر روی رود زاینده رود واقع شده است برویم. به علت خشکسالی، زاینده رود به مدت شش ماه از سال خشک است ولی آن روز، در رودخانه آب جاری بود و من آن را خیلی دوست داشتم. در دو طرف روخانه پیاده رویی سرسبز وجود داشت که در آن افراد مختلفی قدم می زدند. مجسمه های زیبای نوازنده ی فلوت، مسجمه ی مسی و مجسمه ای با دست های بلند به رنگ قهوه ای از جنس استیل که در اصفهان دیدیم شاهدی بر این مدعا بود که اصفهان قلب هنر ایران است. نسیم خنک رودخانه، سایه ی ابرهای آسمان و هوای دلپذیر ما را نوازش می کرد.