هتل کلارکز امر که در برنامهٔ اکثر تورهاست هتل نسبتا خوبی است (البته یکی از همسفرها ادعا داشت اتاقشان سوسک داشت)
روبروی این هتل یک بیمارستان بود که اتفاقا یکی از خانومهای گروه ما احتیاج به دکتر پیدا کرد ، گرچه پیدا کردن دکتر و ملاقاتش اینقدر طولانی شد که تقریبا بیمار از خیرش گذشت. این مکافات طول کشیدن دیدن دکتر یکبار دیگر هم در پاریس نسیب ما شد که در آنجا هم بیش از ۵ ساعت معطل شدیم و تازه بما خبر داده شد ممکن است چند ساعت دیگر هم معطل شوید
از مزایای دیگر این هتل نزدیک بودن آن به یک مرکز خرید بزرگ و مجهز و دارای مک دونالدز( موردی که دوست دارم اینجا برای عزیزانی که در آینده تنها امیدشان احتمالا مکدنلادز خواهد بود بگویم اینکه اکثر برگر ها دارای فلفل و بسیار تند هستند ، خود من که کلا کم یا بدون فلفل دوست داشتم برگری بنام مهاراجه را نسبتا خوش طعم یافتم) وقتی شما راجع به غذاهای هندی می شنوید اکثرا گفته می شود که بسیار شبیه غذاهای ایرانی منتها تند ترند! واقعا هم اینچنین است اغلب در رستورانها غذا ها را را به ۳ درجهٔ ۱) خیلی تند ۲) نیمه تند ۳) بدون فلفل یا فلفل کم تقسیم میکنند، که تازه همین مورد آخری (۳) برای دوستانی که میانهٔ چندانی با فلفل نداشتند خیلی تند بود
شب را به یک تور اپشنال شامل شو و رقص سنتی جیپیور رفتیم که در یک کاخ قدیمی این برنامه را تدارک دیده بودند برنامه نسبتا راضی کننده بود گرچه توسط یک گروه کوچک و چند دختر و پسر جوان اجرا میشد اما نکتهٔ مهم در کیفیت غذایی که به صورت سلف سرویس ارائه می شد بود ، که بسیار عالی بود و همه آن را تائید کردند.
روز بعد
شهر جیپور طبق معمول همه شهرهای هند یکی دیگر از شهرهای شلوغ بود که ما برای بازدید از چندین قصر و کاخ موزه راهی مرکز شهر شدیم به اعتقاد برخی دوستان کاخ ها و قصرها تکراری بودند! علت اصلی آن هم به گمان من ساختن آنها اکثرا در دورهٔ مغولان و تقریبا با یک گونه سبک معماریست
هوا نسبتا شرجی و گرم بود و آفتاب نیمروز کاملا همه را کلافه کرده بود
گرچه ریکشو یا سه چرخه ها خیلی امن و مناسب بنظر نمی آمدند اما با توجه به شلوغ بودن خیابان ها دوستان حس ماجراجوییشان گل کرده بود و کم کم هر ۲ یا ۳ نفر سوار یکی از این شاه کار های هنری می شدند و خطر همراه هیجان را تجربه می کردند.در تهران خودمان هم اگر برای رسیدن به مرکز شهر از موتورسوارها مدد بگیرید دست کمی از جلوه های ویزهٔ هالیود ندارد ، خودم هر بار هم بخاطر سرعت و هم بخاطر هیجانش چنین ریسکی میکنم
خرید در جیپور: دوستان اکثرا خود دست بکار شده و زیاد به توضیحات راهنمای محلی که بیشتر دلسوزیش جهت کمیسیون خودش بود، وقعی نگذاشته و هر کس محلی را برای خرید در بازار پیدا کرد (رفته رفته راهنمای ما بابت از دست دادن کمیسیون ها اعترضات شدیدی می کرد که من به نوبهٔ خود میگفتم خرید از محل ها اجباری نیست! دل بخواهی است !) اکثر همسفران من و همچنین هموطنان گرامی انتظارشان از مراکز خرید همان هست که در ترکیه و دبی و… تجربه میشوند با این همه هنوز در هند حتی بازار هم به آن صورتی که ما در تهران یا بخصوص در اصفهان داریم نیست
در مورد خرید سنگ و جواهر هند هم تقریبا می شود گفت تجربه ما در آخر سفر این بود که: یا باید به جاهای معتبر که قیمتها معمولا چند برابر است رفت ( مانند جائی که راهنمای محلی پیشنهاد می داد و یا از جاهای ارزانتر که خودمان پیدا می کردیم اما با ریسک بالا چرا که به عنوان مثال، گرچه خانومهای همسفر بسیار پخته و با تجربه در امر خرید بودند با این حال وقتی چندین سنگ را خریدند و به تهران اوردند در نهایت معلوم شد اکثرا شیشه بوده!!!! گفته می شد سنگ ها در زمان خرید اصل بود اما فروشنده احتمالا هنگام بسته بندی آنرا با جعلی عوض کرده بود