سفر به کردستان - کرمانشاه (حضوری دوباره در کهن دیار) تابستان ۹۱
این سفر را با اجازه از همسفران گرامی ام و همهٔ صاحبان این کلبه تقدیم تمام دختران سرزمین مادری ام میکنم بخصوص دخترانی که شاید تنها دلخوشی زندگیشون فروش چند گل در روز باشه.. و هرگز متوجه نشوند خودشون زیباترین گل زمانه بوده اند !…
( در وصف دختر گلفروش جناب الوندی عزیز از هنرمندان با ذوق وطن شعری بسیار زیبا سروده اند که این هدیه را تقدیم همهٔ شما زیبا اندیشان میکنم …باشد که دلهایمان روز به روز به هم و بیش از آن به خاک پاکمان سرزمین مادری نزدیکتر گردد )
(هر دو شعر زیبای استاد الوندی در وبلاگ این بزرگوار نیز درج شده به امید آنکه از اشعار شیرینشان لذت ببرید )
دختر ِ گلفروش ( ابوالقاسم الوندی )
چهره ات چون پنجه های ِ آفتاب
دیدگانت هم خمار و غرق ِ خواب
جامگانت سرخ فام است وغریب
گونه هایت در فراز است ونشیب
روسری داری به سر چون بوته زار
یک گره در زیر دارد استوار
سر کشیده از فرازت تا کمر
جیب دارد جامه ات هرسو به بر
بازوانت لاغر است و مرمرین
چشم زیبایت چو شیری در کمین
رخ چه معصوم و چه زیبا و چه پاک
یک نگاهم می کنی اینسان هلاک
ناسیه روی سوی بالا و بلند
یک تبسم بر لبت یک نیشخند
یک سبد از گل به دستت آشکار
در نهان گل هست و گلزار بهار
گل تویی زیباترین گلهای ِ فصل
بوی توچون عطر نابی هست و اصل
یک جهان در چشمه ی روحت روان
گه عیان داری محبت گه نهان
دخترک ای گوهر ِ دشت و دیار
قلب ما را بردی و کردی شکار
گل زدی بر بوته های ِ روزگار
تا که گشتی گلفروشی گلعذار
گل ز دستت گر بگیرم همچو زر
سود می گردد به دستم سر به سر
کهن سرزمین ایران ، خاک پاک باستانی جاذبه های بسیار برای دیدن دارد ، مرز و بوم مادری دوستت دارم
سنندج با خانواده عزیزم
در وصف سفر کردستان هم جناب الوندی شرمندهام کردهاند و شعری زیبا سروده اند که در وبلاگ این عزیز هم منعکس شده با امید بهروزی برای همهٔ شما زیبا اندیشان
ممنون از کلام شیرین و طبع دل نشینتان استاد الوندی
رفته ای سهراب گویا سمت کردستان ما (ابوالقاسم الوندی )
رفته ای سهراب گویا سمت ِ کردستان ِ ما
چیده ای گل از کنار ِ باغ ِ ما بستان ِ ما
بر فراز ِ کوه و دشتش بر بسیط ِ خاک ِ او
بوسه باران کرده ای آن تربت ِ استان ِ ما
گل خریدی از بتان و گل شنیدی از وطن
گل سپس بشگفته ای در باغ و در گلدان ِ ما
مام زادم چون تو در آن سرزمین ِ مادری
آن کهن خاک ونگین وگوهر ِ ایران ما
از سنندج تا به سقز تا به کرمانشاه ِ کرد
جملگی تاج ِ سر ونقش ِ دل ِ پنهان ِ ما
رستمی گویا به همراهت ببردی قهرمان
خوانده او افسانه های رستم ِ دستان ِ ما
بیستون با تیشه ی فرهاد می آید به یاد
نقش ِ زیبایش به کوه و دره و ایوان ِ ما
دیده اند یاران لطافت در زریوار ِ لطیف
عشق را در موج و در دریا و در طوفان ِ ما
خفته در هرگوشه اش رازی و رمزی بی بدیل
تا نگنجد در کلام و نظم و در دیوان ِ ما
کاش می بودیم جای آن عزیزان در سفر
لب نمی بست از تبسم دولت ِ خندان ِ ما
عشق ِ ما چون یک سفر ، گوئی مسافر هست دل
چون که سهراب آید اندر جمع ِ همراهان ِ ما
فرصت همسفری با خانواده جدیدم پیش آمد ، عزیزانی که گرچه تعدادمان کم ( تنها ۱۲ نفر ) اما همگی اذعان داشتند سفری خاطره انگیز و فراموش نشدنی بود…مهمان نوازی عزیزان هموطن در کرمانشاه و کردستان براستی تاثیر گذار بود..از تمام همرهان خوبم در این سفر سپاسگزارم
امیدوارم همسفران عزیزم در این سفر لطف کنند و خاطرات این سفر را به همهٔ اهل این کلبه تقدیم کنند تا شما دوستان گرامی ام از خاطرات شیرین این سفر لذت ببرند
نکته جالب در این سفر اینکه ، جوانی با خانواده اش همسفر ما شده بود به نام رستم! دیگه جاتون خالی ، ما مدام مشغول بساط شاهنامه خوانی بودیم…
کنون گر تو در آب ماهی شوی….و گر چون شب اندر سیاهی شوی…و گر چون ستاره شوی بر سپهر…ببری ز روی زمین پاک مهر
بخواهد هم از تو پدر کین من ….چو بیند که خاکست بالین من…
از آن نامداران گردن کشان… یکی هم برد سوی رستم نشان ….که سهراب کشتست و افکنده خوار…ترا خواست کردن همی خواستار
تکیه معاون الملک ( کرمانشاه)
کرمانشاه
فاصلهٔ زمینی شهر کرمانشاه در شرایط مطلوب تا بغداد، ۳۹۰ کیلومتر، تا تهران، ۵۹۰ کیلومتر، تا مرز خسروی (مرز ایران و عراق) در حدود ۲۰۰ کیلومتر
شهر کرمانشاه دارای اقلیم معتدل کوهستانی است
کرمانشاه نهمین شهر پرجمعیت و یکی از کلانشهرهای ایران و مرکز استان کرمانشاه میباشد که دارای جمعیتی بالغ بر۸۸۴۷۰۶ نفر است. پرجمعیتترین ، بزرگترین و مهمترین شهردر منطقهٔ مرکزی غرب ایران است.کرمانشاه همچنین بزرگترین شهر جهان کرد است وبه مادر شهرهای کرد جهان مشهور است.
کرمانشاه از شهرهای تاریخی و فرهنگی ایران به شمار میرود و پیدایش آن به سده چهارم میلادی باز میگردد و از آن دوران تا حمله اعراب به ایران به عنوان دومین پایتخت ساسانیان مورد توجه حکومت بود. اوج شکوفایی کرمانشاه پس از اسلام، در سده یازدهم میلادی یعنی دوران سلجوقیان بود. با گذشت یازده سده از حملهٔ اعراب به ایران، این شهر در دوران قاجار دوباره شکل شهرنشینی خود را باز یافت و بهدلیل قرارگرفتن در چهارراه دو محور شمال به جنوب و خاور به باختر و نیز همسایگی با کشور عراق و واقعشدن بر سر راه شهرهای زیارتی کربلا و بغداد از اهمیت بسیاری برخوردار است.
تکیه معاون الملک ( کرمانشاه)
شهر کرمانشاه از شمال به کوه فرخشاد، از شمال باختری به کوه تاقبستان و از جنوب به سفید کوه ختم میشود و یکی از شاهراههای ارتباطی خاور و باختر و کهنترین راه گذر از ایران به میانرودان است.
شهر کرمانشاه دارای آب و هوای معتدل کوهستانی است.در سده چهارم میلادی شهر کرمانشاه که در آن دوران روستای خوش آب و هوایی بود به عنوان دومین اقامتگاه پادشاهی ساسانیان برگزیده شد. در دوران ساسانیان باغهای بزرگی در این منطقه ساخته شد و تا مدتها مکان خوشگذرانی شاهان ساسانی بودهاست.
کرمانشاه مرکز کشاورزی ایران است و بیشتر درآمد اقصادی این شهر نیز از این راهاست
کرمانشاه در دورههای مختلف دارای نامهای مختلفی بوده که معمولاً با تغییر از حکومتی به حکومتی دیگر صورت میگرفتهاست، در قدیمیترین شکل خود اولین بار در دوران باستان و در زمان فرمانروایی گوتیها و کاسیها کرمانشاه را با نام الیپی میخوانند و در دوران هخامنشیان از کرمانشاه با نامهای کامبادن، کارمیسین، کارمیشین، کرمینشان و غیره یاد میشود
پس از اسلام، اعراب نام کرمانشاه را به قرمسین تغییر دادند و در دورههای بعدی کرمانشاه با نام کرمانشاهان و کرمانشاه خوانده میشد. نام کرمانشاه پس از پیروزی انقلاب ۵۷ به قهرمانشهر و چندی بعد به باختران تغییر پیدا کرد؛ ولی از آنجایی که این امر با اعتراضات گستردهٔ مردم همراه شد، در نتیجه چندی بعد با تلاشهای اسماعیل ططری و با تصویب قانونی نام شهر به نام قدیمی خود تغییر یافت
در افسانهها بنای شهر کرمانشاه را بدست طهمورث دیوبند پادشاه افسانهای پیشدادیان بیان کردهاند.
در مورد نامگذاری کرمانشاه باورهای متفاوتی است، عدهای نام کرمانشاه را به بهرام چهارم منسوب میدانند که در سدهٔ سوم تا چهارم میلادی پادشاه شهر کرمان بوده و پس از تأسیس کرمانشاه این شهر را با نام او میخوانند.
عدهای دیگر نام کرمانشاه را برگرفته شده از اقوام کردی به نام کرمانج یا کرمانش میدانند که در این منطقه زندگی میکنند.
همچنین نام کرمانشاه را برگرفته از سه جزء «کار-مای-سیای» که در سنگنبشته بیستون به آن اشاره شدهاست دانستهاند که به معنای مکان مقدس مردم ماد است.
جلالالدین کزازی اما با دیدگاه نامگذاری کرمانشاه به نام بهرام چهارم مخالف است و بر این باور است که در بخشی از کتاب بندهشن از کوههای کهن و باستانی و آئینی ایران سخن رفتهاست که از کوه بیستون که همواره کوهی سپند آئینی و نمادین بوده نیز یادی رفتهاست که در آنجا آمده که بیستون در کنار بومی با نام کرمینشان بالا برافراخته و یکی از پادگانهای ساسانی هم در همین بوم جای داشتهاست، کوه بیستون یکی از مهمترین کوهها در فرهنگ باستانی ایران است و نام آن و منطقه اطراف آن به تفصیل در اوستا آمده نام کرمانشاه هر چند تغییراتی دارد ولی ریشه در کارمیسین دارد که در اوستا هم آمده و بعدها با حمله اعراب به ایران به قرمیسین تغییر یافت.
تکیه معاون الملک ( کرمانشاه)
کرمانشاه در میانههای رشته کوه زاگرس قرار دارد
قدیمیترین آثار سکونت بشر در کرمانشاه مربوط به دورهٔ دیرینهسنگی است که شامل چند تبر دستی سنگی است که در منطقهٔ گاکیه و غرب هرسین یافت شدهاست. این آثار دستکم حدود ۲۰۰ هزار سال قدمت دارند.
مردم کرمانشاه در دوران باستان بسیاری از نخستینهای تاریخ را به نام خود ثبت کردهاند؛ نخستین انسانهایی که در حدود ۹ هزار سال پیش با گرم شدن زمین غارنشینی را ترک کرده و به زندگی یکجانشینی روی آوردهاند ساکنان این بوم بودهاند که نخستین خشت خام را تولید و در ساخت خانه و صنعت از آن استفاده کردهاند. و نخستین روستای خاورمیانه در دروان نوسنگی از ۹۸۰۰ ق. م تا ۷۴۰۰ ق. م در این مکان شکل گرفتهاست
در دوران ساسانیان یکی از شهرهای مهم این دوره به حساب میآمده که بناهای زیادی در دروان خسروپرویز در آن ساخته شد و همچنین نشستگاه وی نیز بودهاست. گویند که در زمان خسرو بنای بلندی به ارتفاع ۴۵ متر به شکل مربع در آن ساخته بودند و سنگها را با سیخهای آهن چنان به هم وصل کرده بودند که میان سنگها دیده نمیشد و گمان میرفت که عمارت یکپارچه از سنگ ساخته شدهاست. که از آن برای پذیرایی از پادشاهان سایر کشورها استفاده میشد
در سال ۶۴۰ م در پی حمله اعراب به ایران «سعد جریر» به شهر دینور تاخت و از فتح آن ناکام ماند و سپس راهی کرمانشاه شد و بدون نبرد این شهر بدست اعراب افتاد با این وجود اعراب شهر کرمانشاه را بکلی ویران کردند؛ و از جمعیت آن کاسته شد و در پی آن ساکنان این شهر به شهر دینور مهاجرت کردند. و پس از آن از اویل قرن دوم هجری قمری مردم کرمانشاه شهر را در حاشیه رود قره سو احداث کردند و در دوران عباسیان بدلیل موقیت استراتژیک خود یکی از چهار شهر مهم عراق عجم به حساب میآمدهاست. کرمانشاه در سال ۱۲۲۰ م پس از حمله مغول به ایران بار دیگر ویران شد و آسیبهای بسیاری دید
با تشکیل حکومت صفویان، کرمانشاه همچون دیگر شهرهای ایران تحت تسلط این حکومت در آمد. در سالهای آغازین حکومت صفوی به دلیل جنگ وستیز این حکومت با عثمانی، کرمانشاه گاه تحت تسلط صفویه و گاه تحت تسلط عثمانی بود. از عصر شاه صفی به بعد، با ورود خاندان زنگنه به وادی قدرت که تیولداران کرمانشاه بودند و بنای شهر کرمانشاه در این دوره در میان پل کهنه و قلعه کهنه امروز قرار داشتهاست. با پایان یافتن جنگهای میان ایران و عثمانی با انعقاد عهد نامه ذهاب در سال ۱۰۱۸ سبب شد تا کرمانشاه از عصر شاه صفی تا پایان دوره صفویه دورانی از آرامش همراه با ترقی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی طی کند.
در عصر افشاریه به دلیل وجود توپخانهٔ نادری در کرمانشاه این شهر اهمیت نظامی پیدا کرد و به جبههٔ جنگ نادر شاه با عثمانی تبدیل شد. بعد از مرگ نادر این شهر به دلیل وجود توپخانهٔ نادری در کانون توجه قدرت طلبان قرار داشت و نزاعهای میان سرداران مختلف بر سر دستیابی به این شهر صورت گرفت که در نهایت کریم خان بر آن مسلط شد
تکیه معاون الملک ( کرمانشاه)
در سال ۱۱۸۴ با منصوب شدن محمد علی میرزا دولتشاه به حکومت کرمانشاهان طرحهای شهری را در کرمانشاه به اجرا در میآورد و شکل کنونی شهر کرمانشاه را بنا میکند
مهمترین عامل آلودگی هوای کرمانشاه ناشی از گرد و غبار بیابانهای کشورهای عراق و عربستان است که باعث تعطیلی ادارات، مدارس و لغو پروازها به دلیل کاهش شدید دید در برخی روزها میگردد
زبان اهالی کرمانشاه، کردی و لهجهٔ فارسی کرمانشاهی است. عدهای از مردم کرمانشاه به زبان کردی، گویش کلهری سخن میگویند
به دلیل نبود دادههای آماری رسمی در مورد زبان مردم کرمانشاه، عدهای بر این باورند که اکثریت مردم کرمانشاه به لهجهٔ فارسی کرمانشاهی صحبت میکنند و عدهای نیز زبان کردی را زبان اکثریت مردم این شهر میدانند
اکثریت جمعیت مردم کرمانشاه را اقوام اصیل آریایی تشکیل میدهند
در کرمانشاه همواره بزرگان زیادی در ادبیات، هنر، تاریخ و سیاست برخاستهاند[۷۴] بزرگانی همچون، میرزا محمدرضا کلهر از نستعلیقنویسان مهم تاریخ ایران، سید مرتضی نجومی از بزرگان خوشنویسی جهان، شامی کرمانشاهی شاعر کرد زبان، ابوالقاسم لاهوتی شاعر و فعال سیاسی دوران مشروطیت، شهرام ناظری خواننده ورشید یاسمی نویسنده، مورخ، مترجم و شاعر معاصر ایرانی واستاد موسیقی کردی و فارسی
بیشتر جمعیت استان کرمانشاه را مسلمانان تشکیل میدهد که در حدود ۹۹٫۷ درصد میباشد. در میان پیروان اسلام بیشتر شیعیان و درصدی نیز اهل تسنن میباشند. گروهی نیز با نام اهل حق شناخته میشوند. برخی با حفظ آداب و مناسک و معتقدات دین کهن ایران باستان یعنی زردشتی و همچنین با التقاطی از اسلام به حیات دینی خود ادامه میدهند.
به طور کلی اقلیتهای مذهبی استان در مجموع ۰/۱۷ درصد از کل جمعیت را تشکیل میدهند که مهمترین آنها زردشتیان با ۰/۱۲ درصد، مسیحیان ۰/۰۲ درصد و کلیمیان ۰/۰۳ درصد از کل جمعیت را دارد
محلهٔ قدیمی یهودیان کرمانشاه، در محلهٔ فیضآباد و در نزدیکی یکی از پنج دروازهٔ ورودی به شهر قرار داشته که در میان کرمانشاهیان به دروازهٔ یهودیها معروف بودهاست. شمار یهودیان کرمانشاه در دوران مشروطیت در حدود ۳۰۰۰ نفر برآورد شده که تا زمان احداث مدرسهٔ آلیانس کرمانشاه یعنی ۱۹۰۴ م چندان سر و سامانی نداشتند. یهودیان کرمانشاه در دوران پهلوی و با بهبود نسبی وضع اجتماعی از محلههای قدیمی خود مهاجرت و در نقاط مختلف شهر پراکنده میشوند. این شهر، تا پیش از انقلاب اسلامی یکی از انجمنهای پرجمعیت یهودیان ایران بود. اما در حال حاضر جمعیت یهودیان شهر به اندازهای کم شدهاست که از ۴ کنیسایی که در سالهای پیشین فعال بودند تنها در کنیسای اتحاد کلیمیان، مراسم دینی خود را برگزار میکنند.
در بازار کرمانشاه نان برنجی پزها با قرار دادن نان برنجیها روی سینی به مشتریان اجازه امتحان کردن شیرینی هایشان را میدهند.
ردیف اول نان خرمایی، ردیف دوم کاک، ردیف سوم نان برنجی
گلیم، گیوه، جاجیم، موج، انواع آلات موسیقی(دف، تنبور، تار، دیوان و سهتار) و چرم.
ترخینه، خورش خلال بادام، دنده کباب کرمانشاهی، سیب پلو، آش عباسعلی و آبگوشت کرمانشاهی
بیستون
بیسْتون یکی از شهرهای استان کرمانشاه در غرب ایران است. این شهر در ۲۷ کیلومتری شمال شرقی شهر کرمانشاه واقع است. شهر بیستون با جمعیت ۲٫۴۵۵ در شهرستان هرسین در خاور این استان واقع شده. شهر بیستون در پای کوهی معروف به همین نام و در مسیر شهر کرمانشاه به همدان واقع شدهاست. دارای دو دهستان به نامهای چهر و مرکزی میباشد.
این منطقه از دیرباز مورد توجه بوده و تقریباً از تمامی دوران تاریخی در آن یادگاری یافت میشود. این شهر در بخش بیستون شهرستان هرسین در پای کوهی معروف به همین نام و در مسیر شهر کرمانشاه به همدان واقع شدهاست. محل بیستون در میان شهرهای صحنه و کرمانشاه است و رودخانه گاماسیاب نیز در جنوب آن میگذرد. گویش مردم بیستون زبان لکی است. از نظر مذهب همگی اهل تشیع هستند.
(متأسفانه یکی از زیباترین آثار باستانی کشورمان در این سفر قابل بازدید نبود و این در حالی بود که حتا جلوی درب ورودی مجموعه بیستون هم هیچ تابلویی که نشانگر این مهم باشد نبود!!)
این محل در گذشته بغستون نام داشته به معنی جایگاه بغ، و آن به سبب اعتقاد روحانیون زرتشتی به این قسمت بوده که آن را نماد بغ(خدا) میدانستهاند، بعدها در اثر کثرت استعمال و مرور ایام به بیستون تغییر لفظ دادهاست.
آثار اصلی محوطه بیستون از این قرار است:
تندیس هرکول، بنای بیستون، سراب بیستون، پل خسرو، غار بیستون، نیایشگاه مادی بیستون، پل بیستون (این پل به نامهای پل کهنه، پل شاه عباسی، پل صفوی، پل نادرآباد و دینورآب معروف است)، غار تاریک بیستون و رشته کوه پراو، کاروانسرای بیستون، پل میانراهان و پل نوژیوران
کتیبه بیستون، هشتمین اثر ایرانی پس از تخت جمشید، تخت سلیمان، چغازنبیل، نقش جهان، پاسارگاد و بم است که در سیامین نشست کمیته میراث جهانی در لیتوانی به ثبت رسید.
مجسمه هرکول
در کناره شاهراه شرقی-غربی جاده ابریشم یا جاده بزرگ خراسان در محوطه تاریخی بیستون نزدیک کرمانشاه از سنگ تراشیده شدهاست.
در دوران اشکانیان، ورثرغنه یکی از محبوبترین خدایان بود که اغلب به صورت پیکرههای گلی و سنگی نشان داده میشد. نمونهای از این دست پیکره هرکول / ورثرغنهاست که به صورت شخصی تنومند تماماً عریان و با مو و ریش مجعد در حال استراحت بروی پوست شیر نشان داده شدهاست.
این تندیس که بر سکویی به طول ۲ متر به پهلوی چپ به طور نیم خیز به آرنج تکیه نموده و در دست چپ پیالهای دارد که تا نزدیک صورت نگه داشتهاست و نیز دست راستش برروی پای راست قرار گرفته و پای چپ را تکیه گاه پای دیگر نمودهاست. طول مجسمه ۱۴۷ سانتی متر که به طور برجسته از سنگ کوه تراشیده شده و از طرف پشت به کوه متصل است. در عقب مجسمه نقوش و کتیبهای به زبان یونانی قدیم بر روی سنگ نقش شدهاست نقوش آن شامل درخت زیتونی است که از شاخه آن کماندان و تیردانی آویزان شدهاست. در کنار این درخت گرز مخروطی شکل گره داری حجاری شده که برجستگی آن نسبت به سایر نقوش بیشتراست. کتیبه به خط یونانی قدیم در هفت سطر بر روی لوحی به ابعاد ۳۳ × ۴۳ سانتیمتر که نمای آن به شکل معابد یونانی ساخته شده نوشتهاند.
زمان ساخت مجسمه سال ۱۵۳ ق. م تعیین میشود این تاریخ با اواسط سلطنت مهرداد اول اشکانی (اشک نهم ۱۳۶-۱۷۴ ق. م) منطبق میباشد. در زیر تنه هرکول نقش شیری دیده میشود که درازای آن از سر تا دم ۲۰۰ سانتیمتر و بلندی دم آن ۱۱۴ سانتیمتر است.
سر این مجسمه در سال ۱۳۸۰ کنده و دزدیده شده بود که پس از چند سال کشف و دوباره به جایگاه اصلی خودش برگشت. درازای این تندیس ۱۴۷ سانتی متر است.
وقف نامه شیخ علی خان زنگنه
فرهاد تراش
فرهاد تاش، فراتاش، فرای تاش اثری که در جهت غربی حجاری و نقش برجسته مشهور داریوش بر سینه کوه بیستون دیواره ای عظیم به ارتفاع تقریبی ۴۵ متر و عرض حدود ۲۰۰ متر حجاری شده که مربوط به دوره ساسانیان است . این اثر در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۴۸۸۷ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
فرهاد تراش در شاهنامه
در کتاب شاهنامه اثر فردوسی از مردی به نام فرهاد سخن به میان می آید که عاشق زنی به نام شیرین می شود، بر اساس آن افسانه خسروپرویز به فرهاد دستور می دهد که دور کوه بیستون را برش بزند تا به آب برسد و اگر موفق شد می تواند با شیرین ازدواج کند. پس از سالها و حذف نیمی از کوه آب پیدار میشود و در این بین خسرو به فرهاد خبر میدهد که شیرین فوت کرده است. فرهاد از جا در می رود و تبر را به بالا می اندازد و در اثر ضربه تبر در جا میمیرد.
تکیه معاون الملک
تکیه معاون الملک از جمله آثار زیبا و باشکوه است که از دوره قاجاریه در کرمانشاه به یادگار مانده است.
این بنای تاریخی در بافت قدیم شهر کرمانشاه در محله آبشوران قدیم تکیه معاون الملک در سال ۱۳۲۰هجری قمری توسط حسن معینی ملقب به معاون الملک بناشده است.
در آن زمان تکیه به منظور برگزاری مراسم مذهبی و رفع اختلافات قومی و عشایری به کار میرفت.
در سال ۱۳۲۷در گرماگرم مبارزات مشروطه خواهی گروهی از مشروطه خواهان به علت آنکه تکیه معاون الملک محل اجتماع مخالفان مشروطه شده بود با استفاده از توپهای سنگین این بنای نفیس را که همچون گوهر شب چراغی در غرب ایران میدرخشید ویران کرده و به آتش کشیدند.
با فروکش کردن آتش هرج و مرج، حسن خان معاونالملک در سال ۱۳۰۷به بازسازی مجدد این بنای باشکوه پرداخت
امتیاز قابل ملاحظه و استثنایی این بنا در کاشی کاری آن است.
به گفته کارشناسان میراث فرهنگی کرمانشاه کاشیهای برجسته و نیمه برجسته با نقوش بسیار زیبا و رنگهای صددرصد طبیعی که در این بنا به کار رفته در جهان بیهمتاست.
تصاویری که بر روی کاشیها حک شده شامل صحنههایی از غزوات محمد ٫ نبردهای علی، حوادث کربلا، تصاویر سلاطین باستانی ایران از جمله پادشاهان هخامنشی و تصاویری از تخت جمشید است که در نوع خود بی نظیر است.
معماری این بنا را حسن خان معاون الملک در ابتدا به حسین نقاش تهرانی و سیدابوالقاسم مانی واگذار می کند که پس از چندی حسین کاشی پز تهرانی میناچی را نیز برای باسازی بنا به کرمانشاه دعوت می کند
این بنا از سه قسمت حسینیه، زینبیه و عباسیه تشکیل شده است.
تکیه معاون الملک دارای سه در ورودی است
طاق بستان، طاق بزرگ و کوچک
طاقبستان مجموعهای از سنگنگارهها و سنگنبشتههای دورهٔ ساسانی است که در شمال غربی شهر کرمانشاه در غرب ایران واقع شده است. این مجموعه در قرن سوم میلادی ساخته شده است و ارزش هنری و تاریخی زیادی دارد. چند صحنه تاریخی از جمله تاجگذاری خسرو پرویز، تاجگذاری اردشیر دوم، تاج گذاری شاهپور دوم و سوم و همچنین چند سنگنوشته (کتیبه) به خط پهلوی کتیبهای در آن کندهکاری شده است. وجود کوه و چشمه در این مکان، آن را به گردشگاهی روحفزا تبدیل نموده که از زمانهای دیرین تا به امروز مورد توجه بوده است.
طاقبستان در زبان بومی (کردی) طاق وه سان گفته میشود. «سان» به معنی سنگ میباشد و به این ترتیب طاقبستان طاق سنگی معنی میدهد. این مجموعه در قرن سوم میلادی ساخته شده است. شاهان ساسانی نخست نواحی اطراف تخت جمشید را برای تراشیدن تندیسهای خود برگزیدند، اما از زمان اردشیر دوم و شاهان پس از او طاقبستان را انتخاب کردند که در بین راه جادهٔ ابریشم قرار داشت و دارای طبیعتی سرسبز و پرآب بود
سنگنگاۀ شکارگاه سلطنتی طاق بستان نخستین تابلوی سنگی با رعایت قاعده و اصول نقاشی در جهان به حساب میآید.به گونهای که در حجاری خسرو سوار بر شبدیز به گونهای است که گویی اثر از روی نقاشی، نقش شدهاست. همچنین در طاق بزرگ آثاری از زنان موسیقیدان به چشم میخورد که به نواختن چنگ و سازهای بادی مشغول هستند. در قسمتی دیگری از طاق بزرگ صحنهٔ شکار گراز به چشم میخورد که از نظر حرکت و نمایش از جمله شاهکارهای هنر سنگنگاری به شمار میرود. که در سبک هنری نزدیک به سبک نقاشی بر روی دیوار است.
نقشبرجسته تاجگذاری اردشیر دوم
اردشیر دوم در وسط، اهورا مزدا سمت راست و زرتشت سمت چپ او
این نقش برجسته نخستین نقش برجستۀ طاق بستان است که در کنار طاق کوچک قرار دارد. در سمت راست ایوان کوچک، سنگنگارهای وجود دارد که صحنه تاج ستانی اردشیر دوم، نهمین شاه ساسانی را نشان میدهد. در این صحنه، شاه ساسانی به حالت ایستاده با صورتی سه ربعی و بدنی تمام رخ در مرکز صحنه نقش شده که دست چپ را بر روی قبضه شمشیر گذاشته و با دست راست حلقه روبان داری را از اهورا مزدا میگیرد، درحالیکه زرتشت یا بقولی میترا با هالهای از نور در سمت چپ، پشت سر او قرار دارد. زیر پای اردشیر دوم، ژولیان امپراتور روم که در جنگ اسیر شده است قرار دارد. شاه ساسانی چشمانی درشت و ابروانی برجسته دارد. ریش او مجعد و موهای سرش به صورت انبوه بر روی شانهها آویخته شدهاست. وی گوشوارهای بر گوش و گردنبندی در گردن و دستبندی در مچ دارد. گوشواره او به شکل حلقه مدوری است که گوی کوچکی به آن آویزان است. گردنبند او نیز شامل یک ردیف مهرههای مرواریدی درشت است.
طاق بزرگ
مهمترین اثر در طاقبستان، طاق بزرگ با سنگنگاره تاجگذاری خسرو پرویز است که دارای ایوانی با فضای مستطیل به عرض ۷ متر و ۸۵ سانتیمتر، ارتفاع ۱۱ متر و ۹۰ سانتیمتر و عمق ۷ متر و ۶۵ سانتیمتر است که در کنارهٔ ورودی طاق، سنگنگارهای از فرشتگان بالدار، درخت زندگی، مجالس شکار گراز و شکار مرغان و ماهیان در مرداب و نقشهای فیل، اسب و قایق میباشد که حاکی از مراسم بزم و شادی است.
در زیر نقش تاجگذاری خسرو پرویز سواری زرهپوش سوار بر اسب قرار دارد.
در این تصویر شاه در میان و در سمت راست وی فروهر قرار دارد. فروهر تاجی کنگرهدار بر سر دارد و حلقه فر ایزدی را به شاه میدهد. لباس شاه و نگاره فروهر تا حدی یکسان است. هر دوی آنها شلواری چیندار به پا دارند که توسط بندی به مچ پایشان چسبیده است. همچنین هر دو دارای کمربند و دستبند هستند. درسمت چپ شاه، میترا قرار دارد.
در سترگترین طاق، سه تندیس مشاهده میشود. شاه در میان، فروهر در سوی راست وی، که مانند تاجگذاری اردشیر دوم است و آناهیتا در سوی چپ شاه. آناهیتا ایزدبانوی آبهاست و نمود خرمی و سرسبزی.
طاق کوچک
طاق کوچک شاهپور دوم و شاهپور سوم
طاق کوچک در میان سنگ نگاره تاج گذاری اردشیر دوم و طاق بزرگ قرار دارد که دارای فضای مستطیل شکل به عرض ۵ متر و ۸۰ سانتیمتر و ارتفاع ۵ متر و ۳۰ سانتیمتر است[۱۱] و مراسم تاج گذاری شاهپور دوم و سوم را به تصویر میکشد، این طاق دارای دو نقش در بالای دیوارهٔ طاق و دو کتیبهاست. این کتیبهها به خط پهلوی کتیبهای هستند و برگردان آن به فارسی چنین است:[۱۱]
برگردان سنگ نبشتۀ شاهپور دوم (۹ سطر در پهلوی)
این پیکری است از بغ مزداپرست. خدایگان شاپور،
شاهنشاه ایران و انیران که چهر از یزدان دارد.
فرزند بغ مزادپرست، خدایگان هرمز،
شاهنشاه ایران و انیران که چهر از ایزدان دارد،
نوۀ خدایگان نره شاه شاهان برگردان سنگ نبشتۀ شاهپور سوم (۱۳ سطر در پهلوی)
این پیکری است از بغ مزداپرست، خدایگان شاپور،
شاهنشاه ایران و انیران که چهر از یزدان دارد،
فرزند بغ مزادپرست خدایگان شاپور،
شاهنشاه ایران و انیران که چهر از ایزدان دارد،
نوۀ خدایگان هرمز شاهنشاه
طاق کوچک شاهپور دوم و شاهپور سوم
نقش برجسته اضافه شده توسط محمد علی میرزا دولتشاه در قرن ۱۹
در بالای این تابلوی حجاری بسیار نفیس، متاسفانه در زمان قاجار دستکاریهائی صورت گرفته و تصاویری را حجاری کردهاند که لطمه فراوانی به طاقبستان وارد کرده است. تصویر یک حاکم خود خواه در زمان قاجار که خواسته است از خود زیر این طاق یادگاری گذاشته باشد.
این حجاری مجسمه محمد علی میرزا پسر فتحعلی شاه قاجار را نشان می دهد. تصویر چنان نامناسب و بیارزش است که حتی ناصرالدین شاه در سفرنامه خود در این باب چنین نوشته است:
بالای این صفحه آغاغنی، خواجه پاشی محمد علی میرزای مرحوم، که از طوالش گیلان بوده، زحمت کشیدن صورت مرحوم شاهزاده را نشسته و حشمت الدوله پسرش و پسر کوچکتر را داده است حجاری نموده . خود آغاغنی را هم با هیات مکروه ایستاده در جلوی شاهزاده نقش کرده اند . طوری به او بیفتاده که واقعا مهوع است و طاق را ضایع کرده است و بسکه بد حجاری شده روی اشکال را رنگ آمیزی کرده اند . الحق مایه تضییع طاق شده است
موزه طاق بستان
پله های زیبایی که بر روی این کوه حک شده گرچه ظاهراً هدف از این کار کاملا مشخص نیست اما گمان میرود که برای مراسم آیینی و نیایشی منظور شده بوده
موزه طاق بستان
کردستان
نامی است تاریخی که از سال ۱۱۵۰ میلادی تاکنون برای اشاره به مناطق کردنشین غرب ایران و خاورمیانه بهکار برده میشود. همزمان با روی کار آمدن ترکمنهای سلجوقی (۵۱۱ ق.) و پادشاهی سلطان سنجر برای اولین بار ایالتی به نام کردستان در محدوده ایالت جبال (کوهستان) ایران تأسیس گردید و نام کردستان برای نخستین بار ساخته و استفاده شد. این نام در منابع تاریخی از سال ۱۱۵۰ میلادی برای محدودهای در غرب خاورمیانه آن زمان کاربرد داشتهاست.
تمام ایالات کردستان امروزی از دوران شاهنشاهی ماد به بعد تا سال ۱۵۱۴ میلادی یکی از ایالات ایران بود. مردم کرد از مردمان ایرانیتبار هستند که در بسیاری از نقاط ایران و نیز در بخشهای دیگری از خاورمیانه و آسیای مرکزی زندگی میکنند. کردها دارای تاریخ مشترک با دیگر ایرانیان هستند و به گویشها و لهجههای زبان کردی سخن میگویند.
تاریخ مشترک کردها با ترکها پس از جنگ چالدران و پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی با ترکها و عربها و ایرانیان ادامه یافت. بخش عمده سرزمین کردستان بر اثر حمله امپراتوری عثمانی به ایران در جنگ چالدران در سال ۱۵۱۴ میلادی از ایران جدا گردید، و امروزه به نام کردستان ترکیه، کردستان عراق و کردستان سوریه ضمیمه خاک کشورهای ترکیه، عراق و سوریه گردیدهاند. پس از جنگ چالدران نیز مناطق جدا شده بارها بین ایران و عثمانی دست به دست شدهاند.
امپراتوری عثمانی سالها بر بخش جدا شده سرزمین کردستان از ایران، فرمانراند تا اینکه با پایان جنگ جهانی اول و نابودی امپراتوری عثمانی متصرفات آن: سرزمین کردستان، سرزمینهای عربی، آسیای کوچک و بالکان به دست پیروزمندان جنگ جهانی اول، انگلستان و فرانسه تقسیم گردیدند.
عمارت آصف
مناطق کردنشین ایران به مناطقی در شمال غربی، غرب و شمال شرقی ایران گفته میشود که عمدتاً کردنشین هستند. در قسمت غربی این منطقه از استان آذربایجان غربی و از ناحیه ماکو شروع میشود و با در بر گرفتن نیمهٔ غربی استان و شهرهای جنوب دریاچه ارومیه، شامل دیگر استانهای غرب ایران یعنی استان کردستان، کرمانشاه و ایلام می شود.
کردهای خراسان در شرق ایران، در خراسان و سایر ایلهای کرد ایران در سراسر ایران ساکن هستند.
سنندج
سَنَندَج (به کردی: سنە)، دومین شهر بزرگ کرد نشین و بیست و سومین شهر بزرگ ایران، مرکز استان کردستان در غرب ایران است. نام سنندج دگرگون شدهٔ سنهدژ است و زبان مردم، کردی سورانی اردلانی است. سنندج در ارتفاع ۱۴۵۰ تا ۱۵۳۸ متری از سطح دریا و در منطقهٔ کوهستانی زاگرس واقع شده و آب و هوای سرد و نیمهخشک دارد. این شهر از سمت غرب به کوه آبیدر، از سمت شمال به کوه شیخ معروف، از سمت جنوب به کوه سراج الدین، محدود شدهاست . جمعیت این شهر بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵، برابر با ۳۱۱٬۴۴۶ نفر است.
سنندج به لحاظ موقعیت جغرافیایی و فعالیتهای شهرسازی عصر صفوی و قاجار، از بافت شهری سنتی با ارزشی برخوردار است که بناهای مسکونی و عامالمنفعه متعددی مانند حمام، مساجد و بازار در آن باقی ماندهاست.
شهر سنندج را به علت واقع شدن در دامنهٔ کوه، در قدیم سنه میخواندند و چون قلعه آن از لحاظ نظامی اهمیت زیادی داشته، آن را سنهدژ (قلعهای در پای کوه) مینامیدند که کمکم به سنندج بدل شد. ژاک دمورگان که در اواخر سلطنت ناصرالدینشاه به ایران آمده، همه جا از این شهر با نام سنه یاد کردهاست
سنندج (سنه یا سنهدژ) که از شهرهای کهن و مقدس است به آیین مهر و زردشت در این بخش ایران باز میگردد. ارتباط این شهر و نواحی مجاور آن با اساطیر پهلوانی آریایی از اهمیت و قدمت این شهر حکایت میکند. شهر جدید سنندج در دوره صفوی و در روزگار شاهصفی در سال ۱۰۴۶ هجری قمری توسط سلیمانخان اردلان پایه گذاری شد.
از پیدایش و بنای شهر سنندج زمان زیادی نمیگذرد. در سال ۱۰۴۶ ه. ق. سلیمان خان اردلان به انگیزه نظامی و ایجاد مرکزیت سیاسی برای حکومت، هسته اولیه سنندج را بر روی تپهای در کنار روستای «سینه» بنا نهاد. بیشترین مهاجرت به سمت شهر در فاصله سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ اتفاق میافتد که اوج بحرانهای سیاسی اجتماعی به ویژه در کردستان است.منطقه سنندج مدت چهار قرن تحت حکومت حکام موروثی خاندان اردلان بود که نسبت خود را به ساسانیان میرسانیدند. خانواده اردلان، به جز یک وقفه کوتاه، در سراسر دوره صفوی قدرت را در دست داشتند. در دوره زندیان سنندج نیز به تسخیر حکومت زندیه در آمد
پس از یک دوره هرج و مرج و جنگ که به تخریب سنندج انجامید، «خسروخان اردلان» (مقلب به کبیر) در سالهای ۱۱۶۸ تا ۱۲۱۴ هجری قمری در سنندج مستقر شد. آقا محمد خان قاجار، به پاداش، حکومت سنقر(کلیایی) را به او داد. از سال ۱۲۱۴ تا ۱۲۴۰ هجری قمری «امانالله خان اردلان» (کبیر) پسر «خسروخان» در سنندج حکومت کرد که در این مدت اصلاحات زیادی برای آبادانی و عمران شهر سنندج به عمل آمد. امان الله خان کبیر، پسری به نام «خسروخان ناکام» (ناکام، چون جوان مرگ شد. تولد ۱۲۰۵، وفات ۱۲۴۰) داشت. او به خاطر توانایی اش در سواد و ادبیات، مشهور و زبانزد بود. پس از او در زمان پسرش «رضا قلی»، جنگ و منازعات میان خانواده اردلان گسترش پیدا کرد. برادر او «امان الله» (معروف به غلامشاه خان) در سال ۱۲۶۵ تا ۱۲۸۴ حکومت کرد که آخرین وارث حکومت اردلانها در کردستان بود
سنه پیش از سال ۱۰۴۶ هجری قمری روستای کوچکی بود که طایفهای به نام زرین کفش درآنجا به زندگی میپرداختند. تاریخ نگاران نیای این خاندان را که به لهجهٔ کردی«کوش زرین» گفته میشود را به طوس نوذرپهلوان نامدار شاهنامه نسبت میدهند. زرین کفشها دارای کلوت (کلاه) و شلایی (پارچه ایی سیاه که به گونهای ویژه به دور کلاه پیچیده میشد) بودند و کفشهای گلابتون دوزی شده به پا میکردند که نشان شاهزادگی بوده، که به دلیل پوشیدن همین کفشها به زرین کفشها نامزد شدند
شهر سنندج تقریبآ در نیمهٔ اول قرن یازدهم بنا شدهاست و به همین دلیل، جغرافینویسان بعد از اسلام از این شهرذکری نکردهاند گرچه این شهر نوبنیاد است، اما چند گور بیش از نهصد ساله در قبرستان شیخان و وجود مدفن امامزاده پیرمحمد، و مدفن هاجره خاتون، در این شهر، همگی دلیل بر قدمت تاریخی آن است.
شهر سنندج مقر طوایفی از کردهای اردلان، احمدزینل، قاریمرادی، قمرتوزهای، چهاردولی، خرات، دوم (گیوهکش)، سورسوری، شیخاسماعیل، قادر مریویسی، کوش زرین (کفش زرین)، گرگدای، گوران و هلاج (حلاج) بودهاست.
در سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ شهر سنندج اهمیت خودرا در مقام حاکم نشین منطقه از دست میداد. با روی کار آمدن رضاشاه حکومت مرکزی توانست تا اندازهای امنیت را در سر تا سر ایران تأمین نماید. در این زمان سنندج بخشی از استان پنجم (استان کرمانشاهان بود). از سال ۱۳۴۰ به بعد استان کرمانشاه تقسیم شد به استان کردستان و استان کرمانشاهان و سنندج به عنوان مرکز سیاسی و اداری استان کردستان، مهمترین و بزرگترین شهر استان جدید التاسیس کردستان بود
پس از انهدام قلعه حسن آباد، در سال ۱۰۴۶ هجری قمری در زمان حکومت شاه صفی، «سلیمانخان اردلان» پسر «تیمورخان اردلان» از بستگان مورد اعتماد شاه صفی به کردستان آمد، مرکز ایالت کردستان را از حسن آباد به سنندج انتقال داد و شهر سندج را در محل روستای سینه پی نهاد و دژ حکومتی را بر بالای تپهای به بلندای ۲۰ متر در کنار روستای سینه که امروزه به باشگاه افسران معروف است ساخت و در بیرون و پیرامون دژ، خانه، گرما به و بازار و مسجدی ساخت و یک رشته کاریز نیز در دشت «سرنوی» پی نهاد و آب آنرا به شهر و میان قلعه آورد. دژی را که «سلیمان خان» بنا نهاد «سنه دژ» نامید که بر اثر گذشت زمان و تلفظهای گوناگون به «سنه دج» و سپس «سنندج» دگرگون شد. بنای اصلی آن از زمان خسروخان اول تا امان الله خان اول طول کشید. «حسنعلی خان اردلان»، والی سنندج در سال ۱۱۱۶ هجری قمری درمیان قلعهٔ حکومتی چند تالار و عمارت بنیان میکند و سپس مسجد و مدرسهای بزرگ در شهر سندج بر پا میکند که دو منار بلند داشتهاست. این دو منار یک صد سال پا بر جا بود که در زمان «امانالله خان اردلان» والی کردستان که مردی سخت مذهبی و تندرو بود از جای در آمد و به جای آن مسجد و دو منار و باغی به نام فردوس ساخت.
«امانالله خان» قلعهٔ حکومتی را گسترش میدهد و تالاری بزرگ در آن میسازد و کف آنرا به گونهای نیمه شفاف مفروش میکند. سپس تالار دیگری میسازد و تصویر پادشاهان بزرگ جهان همچون ناپلئون، امپراتور فرانسه و الکساندر تزار روسیه و چند تصویر از جنگهای بزرگ و نامدار را بر دیوار نقاشی میکند. در دورهٔ رضاخان یادمانهای با ارزش دژ به دست «علی محمد بنی آدمی» ملقب به شریف الدوله از بین رفت. حوض مرمرینی که از سنگ یشم در دورهٔ «امان الله خان اردلان» ساخته شده و در دژ به کار رفته بود به تهران فرستاده شد و در کاخهای رضا خان به کار رفت. این دژ از نوع دژهای کاخهای حکومتی بود همچنین به دلیل اینکه در کوهستان ساخته شده بود به دژهای کوهستانی شبیه بودولت صفوی توجه خاصی به شهر سنندج به عنوان مرکز ایالت کردستان اردلان داشت همین مسئله موجب شد که زمینه حضور هنرمندان و معمارانی برجسته از اصفهان به این شهر فراهم گردد و در نتیجه معماری سبک اصفهانی که با اقلیم سنندج هم همخوانی و انطباق داشت به طور چشمگیری در این شهر گسترش یافت و عمارات با شکوهی از جمله کهن دژ و ساختمانهای داخل آن و بازار سنندج با پلانی مستطیل شکل که کاملاً تحت تاثیر معماری بازار پیرامون میدان نقش جهان اصفهان بود ساخته شد
شهر سنندج مقر طوایفی از کردهای اردلان، احمدزینل، قاریمرادی، قمرتوزهای، چهاردولی، خرات، دوم (گیوهکش)، سورسوری، شیخاسماعیل، قادر مریویسی، کوسن رزین (کفش رزین)، گرگدای، گوران و هلاج بودهاست.[۱۴]. اکثریت ساکنان سنندج، کرد زبان هستند که به لهجه سنندجی از گویش سورانی تکلم میکنند. دین مردم سنندج اسلام و اکثریت آنها پیرو مذهب تسنن از شاخه شافعی میباشند، درصدی نیز پیرو مذهب تشیع هستند. اقلیتهای مسیحی (کاتولیک) و کلیمی نیز وجود دارند که طی چند سال گذشته از کشور مهاجرت کردهاند. مدارس آلیانس در سال ۱۳۱۶ هجری قمری در سنندج مانند شهرهای همدان، اصفهان، شیراز و کرمانشاه که بیشترین تعداد یهودیان را داشتند، تاسیس شدند[۱۵]. یک محله کامل برای یهودیان وجود داشته و قسمت اعظم تجارت منطقه را در دست داشتند. در زمانهای قدیم، ۳ یا ۴ کنیسه وجود داشت ولی هم اکنون دو کنیسه فعال است. یک کنیسه قدیمی هم در سنندج وجود دارد که در حدود ۱۵۰ سال قدمت دارد. در کنیسه سنندج، میتوان قدیمیترین نُسَخِ سفر تورات را یافت، که نابترین پوست آهو را داراست و جوهر آن از جوهر چینی است. شغل یهودیان قدیمی در سنندج، پارچهفروشی و خرازی بودهاست. همچنین، بعضی از بناهای قدیمی سنندج، کار یهودیان قدیمی سنندج است
لباس مردها شامل نیمتنهای به نام چوخه که از جنس پشم یا کتان است و شلواری گشاد بهنام رانک که مچپای آن تنگ است. سورانی که نوعی آستین شل و دراز است که دارای شکل مثلثی بوده و بر روی مچ و دست بسته میشود. شال که به آن «پشت ون» و «پشت ینه» نیز گفته میشود، ۳ تا ۱۰ متر طول دارد که در ناحیه کمر بر روی لباسها بسته میشود. دستار یا «کلاقاه» نیز به بعنوان کلاه بر سر مردان کاربرد دارد. لباس دیگری نیز بهنام مَلَکی دارند که شامل نیمتنهای بدون یقهاست و از پایین تا بالا با دکمه بسته میشود.
لباس زنان شامل پیراهن بلند (بدون پولک یا با پولک)، جافی، شلواری است همانند شلوار مردان که توسط زنان کرد مخصوصا در روستاها در هنگام کار پوشیده میشود، در مراسم عروسی زنان شلوارهای گشادی میپوشند که از ابریشم ساخته شده و براق است. قبای بلندی که بر روی لباسهای بلند پوشیده میشود که به آن «کولنجه» میگویند که ساخته شده از مخمل یا ابریشم ضخیم است و روسری، که دارای رشتههای بلند سیاه و سفید ابریشمی است و روی آنرا زر دوزی میکنند. لباس زنهای سنندجی برخلاف لباس سایر مناطق کردستان، فاقد شال است.
عمارت آصف وزیری
عمارت آصف که با نام خانه کرد در سنندج معروف است، به عنوان نمادی از هویت فرهنگی اقوام کرد و گنجینه مردمشناسی مردم کرد از با ارزشترین آثار فرهنگی و تاریخی کردستان است.
. این عمارت توسط «آصف اعظم» (میرزا علی نقی خان لشکر نویس) در دوره صفویه احداث شد.
شکل گیری عمارت آصف به چهار دوره تقسیم میشود که دوره اول آن مربوط به بخش شمالی شامل تالار تشریفات، اتاقها و راهروهای طرفین و قسمتی از فضاهای بخش شرقی مربوط به دوره صفویهاست.
دوره دوم شکل گیری عمارت آصف مربوط به نیمه نخست دوره قاجار است، در این دوره ضلعهای شرقی و غربی حیاط بیرونی و حمام عمارت ساخته شدهاست.
دوره سوم که شامل احداث فضاهای اندرونی، سردر ورودی نیم هشتی و بازسازی بخش غربی تالار تشریفات میشود مربوط به سالهای ۱۳۱۲ تا ۱۳۱۶ هجری شمسی است.
دوره چهارم شکل گیری عمارت آصف مربوط به سالهای ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۲ است که شامل مرمت کلیه قسمتهای عمارت، تعویض سنگفرش کف حیاط، ساخت دوباره حیاط مستخدمان به شکل امروزی است
مسجد دارالحسان
در منابع تاریخی کردستان آمده است: «خانهپاشا» حاکم تحت امر دولت عثمانی که به جهت ضعف حکومت مرکزی ایران از کرکوک به کردستان تاخته، «علیقلیخان اردلان» والی کردستان را مجبور به عزیمت به اصفهان میکند و در طول مدت حکمرانیش در کردستان، مسجد و مدرسهای بزرگ و دو منار رفیع را در سنندج بنا میکند، بعداز پایان حکمرانی وی و پسرش این بناها به دست والیانی که پادشاهان صفوی منصوب کرده بودند، تخریب میشود.
سرانجام «اماناللّه خان اردلان» (والی بزرگ کردستان) با برکندن دومنار بلند آن، این بنا را کاملاً ویران کرد.
مسجد دارالاحسان که به «مسجد جامع» نیز شهرت دارد، به دستور «اماناللّه خان اردلان» والی بزرگ کردستان در سال ۱۲۲۸ هجری، در زمان حکومت فتحعلیشاه قاجار احداث گردیده است.
با استناد به قصاید مرحوم «میرزاصادق ناطق اصفهانی» که در ایوان جنوبی بنا، بر سنگ ازاره حجاری گردیده و همچنین قصاید مرحوم «میرزا فتحاللّه خرم کردستانی» که در کتیبه سنگ مرمر ایوان شرقی بنا آمده تاریخ بنای مسجد، سال ۱۲۲۷ بوده و به همین استناد این بنا مجموعهای است مشتمل بر مسجد و مدرسهای که در دوران رونق خود دارالعلمی معتبر در ایران بوده است.
روستای نگل
دریاچه زریوار
تالاب آب شیرین زریبار در فاصله ۳ کیلومتری غرب شهر مریوان، در کردستان ایران و از مکانهای دیدنی و گردشگری این استان است.
آب تالاب شیرین است و از تعدادی چشمهٔ کفجوش و بارش تأمین میشود. در بیشتر زمستانها سطح دریاچه کاملاً یخ میبندد.
طول دریاچه زریوار حدود ۵ کیلومتر و عرض آن حدود ۱٫۶ کیلومتر است. وسعت تالاب به دلیل تغییرات حجم آبی در فصول مختلف متغیر و حداکثر عمق آن ۵/۵ متر است.