ی وطن ای خونه من : انزلی-لاهیجان-ماسوله-قلعه رودخان تابستان ۹۱
به تماشا سوگند
و به آغاز کلام
و به پرواز کبوتر از ذهن
واژه ای در قفس است…
(غروب دل انگیز تالاب انزلی)
شمال رو همهٔ مردم ایران دوست دارند و تقریبا همه این سرزمین سرسبز با صفا رو بیش از یکبار در عمرشون تجربه کرده اند، برای هموطنهای مقیم پایتخت که شمال رفتن ، حکمت سفرهای هفتگی رو پیدا کرده ( فاصله تقریبا ۴ ساعته تا شمال و دیدن طراوت و سرسبزی جاده… انصافا روح رو میبخشه به چشمان همهٔ مشتاقان)
(جانمی جان! قایق سواری در انزلی - در مسیر تالاب تا رسیدن به نیلوفرهای آبی)
در یک سفر پر خاطره دیگه همین هفته پیش در خدمت عدهای از عزیزان مرداب انزلی، قلعه رودخان، ماسوله و لاهیجان و تلهکابین با صفاش رو تجربه کردیم … جای همتون خالی
( تا دوستان همسفر سفرنامهٔ این سفر پر داستان رو خدمت شما همرهان همیشگی تقدیم کنند من مختصر اطلاعاتی رو راجع به این سرزمینهای زیبا در اختیارتون قرار میدم)
در وصف شور و حال عشق به وطن استاد الوندی عزیزم (متخلص به طلوع) شعر زیبای دیگری سروده اند که این شعر را هم مانند دیگر اشعار دلنشینشان تقدیم همه شما اهل این کلبه با صفا میکنم
به امید این که ازخواندنش لذت ببرید و از اشعار پرشور دگرشان هم در وبلاگ این هنرمند با ذوق استفاده ببرید
من این ایران ِ زیبا را ،به یک دنیا نمی بخشم
من این خاک ِ اوستا را ، بهشت ِ شرق ِ وسطا را
به زرق و برق ِ غرب و مشرق ِ دنیا نمی بخشم
کیان ِ شاه ِ جمشید وسرای ِ نادر و کورش
به لندن یا که پاریس و به هند و تربت ِ بودا نمی بخشم
من این تفتیده ی لوت و من این شورابه صحرا را
به بستان ِ اروپا و به جنگل های ِ پاناما نمی بخشم
من البرز و دماوندش ، من الوند ِ فریبا را
به کوه هایِ فلک افراز در هرجا نمی بخشم
زمین و آسمانش را ، لطافت را ، صفایَش را
به آتن یا که پاریس و رم و سینا نمی بخشم
خیابانهای ِ شهرِ ری و تهران و شمیران را
به بغداد و به صنعا و دوبی یکجا نمی بخشم
من این کاشانه و این ملکِ کورش را
به چین و ژاپن و هنگ کنک در آن سوی ِ دریاها نمی بخشم
من این عشقی که مواج است چون رودی به کنه ِ قلب ِ ایرانی
به اقیانوسی از علم و تمدن بسته بر ابزار و بر کالا نمی بخشم
من ایران را نه با هر نقطه از این ارض ِ رنگارنگ
که با سیاره ها واختران در عالم بالا نمی بخشم
( ابوالقاسم الوندی)
انزلی
اگر از شهر رشت ۴۱ کیلومتر جلوتر برویم به بندر زیبای انزلی می رسیم. همان بندری که عروس شهرهای گیلان لقب گرفته است و هر ساله بویژه در فصل تابستان گردشگران زیادی را به سوی خود جلب می کند.جزیره انزلی حدوده ۱۵۰۰۰ سال پیش از سطح آب دریای خزر بیرون آمده است و به عنوان مهمترین بندر سواحل جنوبی خزر شناخته می شود. این شهر از ۳ قسمت تشکیل شده است. بخش غربی یا انزلی ، بخش شرقی یا غازیان و بخش میانی.
در زبان گیلکی نیز واژه “همزلی” معانی نظیر سایش و نزدیکی آب و خشکی را میدهد که برگرفته از وجود مرداب در منطقه باشد و از پیشینیان به ارث رسیده است. و نامگذاری شهر انزلی و بزرگترین مرداب جهان میتواند ریشه ای یکسان داشته باشد.در زبان یونانی نیز واژههایی نظیر «انزلیوس و انزلیا» وجود دارد به معنی «مرداب»، با توجه به اینکه جزیره و مرداب در این منطقه از قدمتی ۱۵۰۰۰ ساله برخوردار است. این نامگذاری میتواند به دورانی به مراتب کهن تر بازگردد. و حتی نامگذاری بندر انزلی نیز میتواند برگرفته از این مرداب باشد.
قدمت تاریخی شهر به ۵۵۰ سال پیش می رسد. این شهر در دوران صفویه به عنوان دروازه اروپا و به منظور تجارت ابریشم مورد توجه قرار گرفت. انزلی نزدیک ترین راه کشتیرانی ایران و اروپا از طریق روسیه است و نخستین گمرک ایران در ۳۰۰ سال پیش در این بندر تاسیس شد.مردم این شهر به میهمان نوازی معروفند و همه ساله پذیرای عده زیادی از مسافران و گردشگران داخلی و خارجی هستند. ساکنان انزلی به مشاغل ماهیگیری ، شکار پرندگان ، حصیربافی و نگهداری ابریشم اشتغال دارند و غذاهای محلی و خوشمزه ای مانند کباب اوزون برون ، پلو با مغز گردو و پیاز و سیر و ماهی اشپل ، خاویار ، خورش های باقلاقاتق ، میرزا قاسمی و ماهی سفید می پزند.حصیربافی ، صنابع چوبی و شال بافی از جمله صنایع دستی این شهر است و گردشگران بدون خرید سوغات انزلی از این شهر خارج نمی شوند.
جاذبه های سیاحتی مرداب انزلی: مرداب انزلی زیباترین و بزرگ ترین تالاب جهان است. سطح این مرداب از نیزارها ، گلهای دریایی و نیلوفرهای آبی انباشته شده و وسعت آن به ۲۸۰ کیلومتر مربع و عمق آن نزدیک ۲ تا ۸ متر می رسد.در فصل زمستان این مرداب ، زیستگاه هزاران پرنده مهاجر و نیز قوهای بسیار زیبا ، از مناطق سردسیر به این مکان است که زیبایی در خور توجهی به آن می بخشد و پرواز مرغان مهاجر بر فراز نیلوفرهای آبی مرداب صحنه های زیبایی می آفریند.
مناره: برج ساعت انزلی که در میدان انزلی قرار دارد ، قدمتش به سال ۱۸۱۰ میلادی بازمی گردد.این برج ۲۸ متر ارتفاع دارد و از دور همانند فانوس دریایی به نظر می رسد. این فانوس در زمان ناصرالدین شاه ساخته شده و برای راهنمایی دریانوردان کاربرد داشته است.
کاخ میان پشته: کاخ میان پشته در سال ۱۳۱۲ ساخته شده است. مساحت این کاخ نزدیک به ۱۲۰۰ مترمربع است و دارای ۱۱ اتاق و یک سالن پذیرایی است. این کاخ اکنون موزه نظامی نیروی دریایی است و در آن انواع سلاح های مختلف از زمان صفویه تاکنون برای دیدن وجود دارد. این کاخ در میان باغ سرسبزی قرار گرفته است و گچبری های بسیار زیبایی در تزیینات داخل اتاق ها به کار رفته است.
حافظیه (محل ترنم موزیک): این مکان در سال ۱۳۱۱ ساخته شده است و مساحت آن ۷۶ مترمربع است. محل ترنم موزیک در زمانی شاهد برگزاری مراسم موزیک در این مکان بوده است. این مکان شبیه حافظیه شیراز است و بعدها به این نام معروف شد.ساختمان شهرداری: این بنا مشرف به پارک بلوار ساخته شده است و شهرداری بندر انزلی ، نخستین شهرداری ایران است. این بنا در سال ۱۳۰۰ ساخته شده است.
بازارچه های مرزی: در انزلی بازارهایی معروف وجود دارد که در آن انواع کالاهای روسی مشاهده می شوند. این بازارها عبارتند از: گیلاد ، کاسپین ، سنگاچین.قایقرانی ، اسکی ، شکار، ماهیگیری و گردش با قایق در میان نیزارهای این مرداب از تفریحات گردشگران است.
موج شکن: موج شکن بیش از ۱۰۰ سال پیش ساخته شده است و هدف از ساخت آن ، ایجاد مانع و مقاومت اسکله در برابر امواج دریایی است که گاهی اوقات خساراتی وارد می کند. این موج شکن همانند دماغه ای در آب پیش رفته است و از سوی دو متخصص روسی ساخته شده است.
یکی از زیباترین مناظر آبی جهان
از جمله زیباترین مناظر آبی گیلان تالاب انزلی است. این تالاب محل تخم ریزی آبزیان و پناهگاه و مامن پرندگان بومی ومهاجر است. در داخل تالاب جزایر زیبایی وجود دارد و دو شهر زیبای انزلی و آبکنار در ساحل آن قرار دارند . تالاب انزلی با وسعت ۱۸۰ تا ۲۰۰ کیلومتر مربع حکم تصفیه خانه را برای رودخانه هایی دارد که به دریای خزر می ریزد . این تالاب با بیش از ۱۰۰ گونه پرنده ۵۰ گونه ماهی صدها گونه موجودات گیاهی اکوسیستم کم نظیری دارد. تالاب انزلی از سال ۱۳۵۴ جزو تالاب های بین المللی تحت حفاظت شد و مهمترین منبع تکثیر و تولید ماهیان خاویاری و استخوانی دریای خزر است.
تالاب بین المللی انزلی از سالیان دور همه ساله پذیرای مسافران بی شمار داخلی و جهانگردان خارجی است.ژرفای تالاب انزلی تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، حدود «۸ متر» بوده و امکان صید هفت تا هشت تن ماهی در آن وجود داشته، اما تا تاریخ ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ خورشیدی، به دلیل افزایش سطح رسوبها، ژرفای این تالاب به «یک و نیم تا حداکثر دو متر» رسیده است.
رودخانه های اصلی مرداب انزلی که از طریق موج شکن های بندرانزلی به دریای خزر مرتبط می شوند از شرق به غرب بدین ترتیب است :سوسر روگا ,پیر بازار روگا ,چپ خاله,راست خاله یا نهنگ روگا,مهدی روگا یا کلویر روگا
لاهیجان
( تله کابین با صفای لاهیجان)
لاهیجان که دارای لقب پایتخت گردشگری جهان اسلام است، مرکز شهرستان لاهیجان، بزرگترین شهر شرق استان گیلان و ۱۰۹ مین شهر پرجمعیت ایران است. این شهر در ناحیه کوهپایهای قرار دارد و تپهماهورهای آن را بوتههای چای پوشاندهاست. این شهر در شرق سفیدرود و در ارتفاع ۴ متری قرار دارد. این شهر در سال ۲۰۰۶ با ۷۱،۸۷۱ نفر جمعیت سومین شهر پرجمعیت گیلان (پس از رشت و انزلی) بود، گرچه زمانی شهر اصلی و مرکز اداری (دارالملک) کل ایالت و پایتخت تاریخی بیه پیش بود.
(موزهٔ چای ایران در مقبره کاشف السلطنه در لاهیجان)
شهر ابریشم
عدهای معتقداند این نام ریشه در ویژگی اقتصادی این شهر دارد. به گونهای که واژهٔ لاهیجان عربیشدهٔ لاهیگان است و لاهیگان مرکب است از لاهیگ +ان (لاهیگ = بافتنی و ان = پسوند مکانی) و به معنی مکان یا شهر بافندگان یا نساجان یا ابریشمبافان است. در تجزیهای دیگر، لاه در پارسی میانه (پهلوی) به معنای ابریشم است و در برهان قاطعبه معنای پارچهٔ ابریشمی سرخ آمدهاست و جان پسوند مکان است. در نتیجه لاهیجان به معنای «شهر ابریشم» است. اشپیگل محقق آلمانی در کتاب «حملات روسیان به سواحل کرانه خزر» نام لاهیجان را به معنی «شهر ابریشم» میداند. لاه به معنی ابریشم است و یج و ج پسوند نسبت است مانند یوشی و یوشیج و یا لار و لاریج. در نتیجه لاهیج به معنی ابریشمی است و ان پسوند مکان. در نتیجه لاهیجان به معنی مکان ابریشمی است.
(مقبره شیخ زاهد گیلانی، پدر همسر و استاد شیخ صفی الدین اردبیلی نیای بزرگ دودمان صفویان، در لاهیجان)
قرن چهارم بیه پیش (سرزمین شرق گیلان که لاهیجان را شامل میشود) تابع سلسلههای دیلم بود که زمانی بر منطقه حکم میراندند. تازه از اول قرن چهارم هجری بود که مرکزیت منطقه از کوه به جلگه منتقل شد. سپس لاهیجان به قلمرو خاندان کوتم (در منطقه رانکوه)، که بنیانگذار اش ناصرالدین حسن بن علی اطروش (متوفی به ۳۰۴)، شیعه زیدی را به بیه پیش آورد پیوست (بیه پس، غرب سفیدرود سنی ماند). متعاقباً شاخهای از یک خاندان محلی، ناصروند، بود که بر شهر حکم راند و علیه قوای الجایتوی ایلخانی در ۷۰۶ مقاومتی بی ثمر را ترتیب داد. به هرحال این خاندان پس از سقوطش با دختر یک سردار مغول وصلت کرد و بر دیگر امرای گیلان سروری یافت. در این زمان لاهیجان به همراه فومن، در غرب، شهر اصلی گیلان بود. «شهری بود با اندازه قابل توجه؛ ابریشم زیادی در آن تولید میشد و برنج و ذرت در آن کشت میشد، و همچنین پرتقال و مرکبات و دیگر میوههای مناطق گرم». لاهیجان اولین عصر طلایی خود را در قرن نهم، در پی دورهای از جنگهای خونین با بیه پس، در قرن هشتم، تجربه کرد. حکمرانی خاندان ناصروند پایان یافت و خاندان کیا جانشین آن شد که از ۶۸- ۱۳۶۷ تا ۱۵۹۲ که گیلان ضمیمه تاج ایران شد، حکومت کرد. در قرن پانزدهم کیا نه تنها بر بیه پیش که بر قزوین، طارم، سلطانیه، ساوه، زنجان، فیروزکوه، تهران، ری و ورامین حکومت میکرد. دیگر دوره مهم در تاریخ شهر نقش مهم ولی غیر مستقیم کیا هنگام ظهور سلسله صفوی است که ادعای داشتن تبار علی زبن العابدین امام چهارم شیعه را میکرد. با این انضمام به امپراطوری و انتخاب رشت به عنوان مرکز فرمانداری ایالت شروعی بر افول لاهیجان، بود. راه قزوین به دریای خزر از طریق رشت و سفیدرورد جایگزین مسیر قزوین لاهیجان با کاروانسراهای کوهستانی اش (توتکی و سرداب) و پل با شکوه انبوه آن بر رود شاهرود شد.
به نظر نمیرسد لاهیجان برای جغرافیدانان اولیهٔ عرب شناخته شده بوده باشد، گرچه حدودالعالم که اول بار به عنوان لاهجان بدان اشاره میکند، آن را یکی از هفت منطقه بزرگ جنوب شرق گیلان در بیه پیش میداند. در سالهای میانی قرن سوم، بخشی از قلمروهای جستانیان یا وهسودان بن جستان جستانی بود که پهنه گیلان و مناطق داخلی دیلم را در بر میگرفت. لاهیجان در سال ۷۰۵ ه. ق به دست اولجایتو فتح شد و امیر تیمور به آن لشکر کشید. پس از تیمور، سید امیر بیک و نوادگان وی –از سادات کیایی– بر شهر لاهیجان حکومت کردند. پس از سقوط حکمرانان کیایی، حاکمان صفوی در این شهر حکومت کردند. از حوادث ناگوار و مهم در تاریخ لاهیجان، طاعون در سال ۷۰۳ ه. ق، آتشسوزی سال ۸۵۰ ه. ق و اشغال آن توسط روسها در سال ۱۷۲۵ میلادی است. در سال ۱۲۳۰ ه. ق لاهیجان دچار زلزله شد و در سال ۱۲۴۶، بار دیگر طاعون در آن کشتار کرد.
نام لاهیجان در نقشه ادریسی به سال ۱۱۵۴ میلادی (۵۳۲ هجری شمسی).
شاه عباس پس از آواره کردن خان احمد خان و ورود به لاهیجان دستور داد باغی را که در مقابل قصر خان احمد خان بود و انواع گلها و اقسام میوهها در آن دیده میشد خراب و به زمین بازی چوگان و قپقاندازی تبدیل کردند و پیرامون آن را درخت کاشتند. او همچنین دستور داد باغ بیشه دژ خان احمد خان را که از آثار بزرگ بود، ویران کردند و به این ترتیب اثری از دودمان کیائیان گیلان بویژه خان احمد خان نگذاشتند، زیرا وی پسری نداشت که حفظ نام او نماید.
دومین دوره طلایی لاهیجان در نیمه دوم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شروع شد. توسعه نوغانداری و تجارت ابریشم و کشت چای منجر به تجدید حیات شهر شد. رابینودر این خصوص در اوایل قرن بیستم نوشتهاست: «این شهر مرکز تجارت ابریشم و چندین ساختمان با سقف فلزی برای خشک کردن پیلهها در آن توسط کنسرنهای فرانسوی و شامی بنا شدهاست». در ۱۹۰۲ در لاهیجان بود که اولین کشت چای به ابتکار کاشف السلطنهکنسول وقت ایران در هند که ۳۰۰۰ دانه چای آسامی را به کشور قاچاق کرد آغاز شد. زان پس تپههای لاهیجان تدریجاً از باغات چای پوشیده شد و کارخانهها برای فراوری چای در شهر و حومه اش تاسیس شد (اولین کارخانه در ۱۹۳۲ تاسیس شد). چای لاهیجان، که به خاطر تندی و عطرش شناخته میشود نوشیدنی محبوب ایرانیان شدهاست. لاهیجان در جریان نهضت جنگل که در پی انقلاب مشروطه گیلان را شعله ور کرد مرکزی برای خیزش سیاسی شد. در بیه پیش شورش توسط دکتر حشمت (اعدام ۱۹۱۹) سازماندهی شد. او کانال آبی حفر کرد که تا به امروز با عنوان حشمت رود نام او را بر خود دارد و سرزمینهای شمال لاهیجان را آبیاری میکند
لاهیجان منطقهای است که از شمال به دریای خزر، از شرق به لنگرود، از جنوب به دیلمان، از جنوب غربی به سیاهکل و از غرب به آستانه اشرفیهمحدود میشود
شهرستان لاهیجان دارای دو بخش رودبنه و مرکزی و ۷ دهستان به نامهای رودبنه، شیرجوپشت، آهندان، بازکیاگوراب، لفمجان، لیالستان و لیل است. این شهرستان بر پایه آخرین سرشماری در سال ۱۳۸۵، دارای جمعیتی بیش از ۱۶۲٫۸۹۸ نفر بودهاست[۱۱] که حدود نیمی از آنرا جمعیت روستایی و نیم دیگر را شهری تشکیل میدهد.
در لاهیجان ۲۶ اثر تاریخی ثبت شده وجود دارد. چهار پادشاهان، بقعه شیخ زاهد گیلانی، حمام گلشن، مسجد اکبریه، بقعه میر شمس الدین، بقعه امیر شهید، خانه صادقی وپل خشتی از مهمترین این آثار هستند که مورد بازدید علاقمندان قرار میگیرند.[۱۹]آثار تاریخی لاهیجان به دلیل بی توجهی مسئولین در حال تخریبند.در هفت محله سنتیلاهیجان (خمیرکلایه، اردوبازار، زمیدان که چهارپادشاه هم خوانده میشود، گابنه، شعربافان، پردسر و کاروانسرا بر) بناهای ماندگاری به گذشته درخشان شهر ادای احترام میکنند. مقبره چهارپادشاه با درهای چوبی کنده کاری شده و نقاشیهای دیواری اش که به پایان قرن چهاردهم باز میگردد و آرامگاه سید خرم کیا و دیگر فرمانروایان خاندان است، به همراه مسجد مجاورش نمونهای شایان ذکر است. در سوی دیگر میدان، مسجد جامعکه دیوارش کتیبهای کنده شده بر مرمر دارد فرمانی از شاه سلطان حسین صفوی در شوال ۱۱۰۶ را بر خود دارد که روسپی گری، قماربازی، مصرف مواد مخدر و جنگ حیوانات را ممنوع میکند. شعرباف محله در مجاورت مقبره آقا سید محمد یمنی، که اصالتاً از یمن بود، علاوه بر شش سنگ قبر حکاکی نشده که توسط شش نارون سیبری احاطه شده قرار دارد. برخی مؤمنین پنج شنبهها و جمعهها برای نماز و نیایش در آنجا جمع میشوند. در ارتفاعات لاهیجان مقبره کاشف السلطنه قرار دارد و یک موزه چای از تلاشهای او برای این که لاهیجان پایتخت صنعت چای ایران شود تجلیل میکند. این شهر مقر شرکت سهامی چای ایران است که در ۱۹۵۶ تاسیس شدهاست.
(چایکاران لاهیجانی)
تنی چند از مشاهیر لاهیجان
پرویز صیاد (نویسنده هنرپیشه کمدین بازیگر نقش صمد)
ماسوله
در ۵۵ کیلومتری رشت در استان گیلان قرار دارد. این شهر در ناحیهای کوهستانی و جنگلی در دامنهای صخرهای با وسعت ۱۶ هکتار و ارتفاع ۱۰۵۰ متر از سطح دریای آزاد ساخته شدهاست. ماسوله در ۳۲ کیلومتری جنوب غربی شهرستان فومن و۲۰کیلومتری شهر ماکلوان قرار دارد و از غرب به خلخال، از شمال به ماسال و از جنوب به طارم محدود است.
حدود هشتصد تا هزار سال پیش مردمانی از نقاط مختلف سرزمین گسترده ایران به دلائل نامعلومی به منطقه ماسوله کوچ کردند. برخی از مردمان محلی نیز از منطقهای به نام کهنه ماسوله واقع در ۶ کیلومتری شمال غرب این شهر با این افراد همراه شدند.
طی کاوشهای انجام شده از محوطه باستانی کهنه ماسوله سفالینه هائی متعلق به قرون پنجم تا هشتم هجری قمری بدست آمدهاست که دقیقترین مستندات قابل توجه تاریخی میباشند.
در ۱۰ کیلومتری بالاتر از ماسوله جدید، ماسوله قدیم با آثار و بازماندههای انسانی از قبیل سنگ کوره و… در منطقهای گسترده پراکنده شدهاست که جزء آثار باستانی بشمار میآیند.
در برخی روایات آمده است که در زمان مختار که به تعقیب قاتلان امام حسین(ع) کوشش میکردند کسانی از ساکنان موصل و کرکوک به کوهستانهای غرب گیلان آمدند، افرادی که اهل موصل بودند، ماسوله را ساخته و آنان که اهل کرکوک بودند، کرگانرود را بنا نهادند و یا در نسخه خطی تاریخ سالوک معلم آمده که پس از شکست سالوک در پای قلعه شمیران ۲ نفر از شاگردان او که دو برادر به نامهای عینعلی و زینعلی بودند، به ماسوله آمدند و اهالی کوهستان را به دین اسلام مشرف کردند.
ماسوله دارای معماری منحصر به فردی است. محوطه جلوی خانهها و پشت بامها هر دو به عنوان پیاده رو استفاده میشوند. خیابانهای کوچک و پلههای بسیار به هیچ وسیله نقلیه موتوری اجازه ورود نمیدهد. معماری ماسوله در یک جمله توصیف میشود: حیاط ساختمان بالایی پشت بام ساختمان پایینی است. ساختمانها معمولاً از دو طبقه تجاوز نمیکنند.
قلعه رودخان
قلعه رودخان یا قلعه حسامی نام قلعهای تاریخی در ۲۰ کیلومتری جنوب غربی شهر فومن در استان گیلان است. برخی از کارشناسان، ساخت قلعه را در دوران ساسانیاندانستهاند. این قلعه با ۲٫۶ هکتار مساحت بر فراز ارتفاعات روستای رودخان قرار دارد. دیوار قلعه ۱۵۰۰ متر طول دارد و در آن ۶۵ برج و بارو قرار گرفته شده است.فاصله قلعه تا شهر ماکلوان ۲۵کیلومتر وتا ماسوله ۴۵کیلومتروتا شفت ۲۰کیلومتر است .
در دورهٔ سلجوقیان این قلعه تجدید بنا شده و از پایگاههای مبارزاتی اسماعیلیانبوده است. بر روی کتیبه سردر ورودی قلعه که اکنون در موزهٔ گنجینهٔ رشت نگهداری میشود٬ درج شده که این قلعه در سال ۹۱۸ تا ۹۲۱ هجری قمری برای سلطان حسامالدین امیردباج بن امیر علاءالدین اسحق تجدید بنا شده است.این قلعه در ارتفاعی بین ۶۶۵ تا ۷۱۵ متر از سطح دریا واقع شده و در کنار آن رودخانهای با همین نام جاری است.قلعه رودخان از دو بخش ارگ (محل زندگی حاکم و حرمسرای وی) و قورخانه (محل فعالیتهای نظامی و زندگی سربازان) تشکیل شده است. ارگ در قسمت غربی این بنا در دو طبقه واقع شده و جنس آن از آجر است. قراولخانهها در قسمت شرقی در دو طبقه با نورگیرها و روزنههای متعدد بر اطراف مسلط است. چشمهای نیز میان قلعه و گودترین محل آن وجود دارد.
بخش شرقی قلعه شامل دوازده ورودی، زندان، در اضطراری، حمام و آبریزگاه است. بخش غربی دوازده ورودی دارد، چشمه، حوض، آبانبار، سردخانه، حمام، آبریزگاه شاهنشین و چند واحد مسکونی که با برج و بارو محصور شدهاند، دیگر بناهای این بخش را تشکیل میدهند. ۴۰ برج دیدهبانی دور تا دور قلعه را احاطه کرده که اتاقهای هشت ضلعی آن با طاقهای گنبدی پوشانده شده است. دور تا دور دیوارها و برجها روزنههایی شیبدار دیده میشود که برای ریختن مواد مذاب و تیراندازی تعبیه شدهاند.لازم به ذکر است که در طول تاریخ قلعه، هیچگاه دشمنی به آن نفوذ نکرده و نتوانسته آن را فتح کند.
چون این قلعهٔ تاریخی در کنار رودخانهای بنا شده، معادل باستانی “دژ رودگان” یا “روگان” (دژی که در کنار رود قرار دارد)یاتغییر یافته آن به نام قلعهٔ رودخان خوانده میشود . این قلعه به زبان اهالی آن منطقه که تالش هستند قله رخون نامیده میشود . سپس به مرور زمان به «قلعه رودخان» تبدیل شده است. این قلعه در دورانهای تاریخی به نامهای «قلعهٔ هزارپله»، «حسامی»، «سکسار»، «سگسار» و «سگسال» نیز خوانده شده است.