سهراب خوش طینت

وبلاگ تخصصی گردشگری
آخرین نظرات
پیوندها

سفرنامه مصر: سرزمین فراعنه :دیدنی های قاهره قسمت دوم(آذر۹۱)

درود بر شما دریا دلان ، عزیزانی که گذر زمان هیچ غباری بر خاطرات زیبایتان ننهاده و همچنان در سایت خودتان با دیگر اعضا این خانواده همسفرید ، شرمنده از تاخیری که در انعکاس مطالب مصر پیش آمد امیدوارم از امشب به بعد در کمترین فرصت مطالب و عکس‌ها را در حد امکان تقدیم شما زیبا اندیشان کنم

دوستان دارم و دلتنگ تک تک شما عزیزانم هستم

تعریف مصر رو تقریبا همه ما از کوچکی شنیده ایم از زمانی‌  که تاریخ آریایی کهن دیارمان در دوران پادشاهی هخامنشیان بخصوص داریوش کبیر با دستور ایجاد کانال سویز پیش می‌آید و همچنین زمانی‌  که صحبت از عجایب ۷ گانه که عظیم ترین ، کهن ترین و تنها ماندگار آن دوران تا کنون همچنان اهرام جاودانه سه گانه است! اهرام  ابر سازه هایی که هزاران سال است آدمی‌ رو به شگفتی و حیرت فرو برده ، نمادی از عظمت خواست انسان ، سمبلی‌ برای نسلهای آینده، الگوی عظمت و اقتدار  برای فراعنه مصر …گر چه امروزه بحث بر سر چگونگی ساخت اهرام به نتایج معقول تری رسیده‌ اما  با‌ این حال ساخت این سازه‌های فرا تصور بشری در زمانی‌ که تنها ابتدایی‌ترین ابزار در دست انسان قرار داشته براستی شگفتی است همچنان معماگونه!حتی امروزه هم ساخت چنین  بنای عظیمی‌ آسان نیست و حقیقت اینکه گر چه بعد از ساخت بزرگترین هرم خوفو ، فراعنه بعدی  خواستند تا هر کدام هرمی در همان حد یا حتا بزرگتر از آن بسازند اما، انجام چنین پروژه عظیمی‌ مستلزم وقت بسیار، نیروی عظیم انسانی ، و هزینه خارج از تصور بود که اکثرفراعنه یا از خیر ساخت  چنین هرمی‌  گذشتند  یا  به ساخت  هرم هایی کوچکتر بسنده کرده و در نهایت به ساخت معابد  روی آوردند

برای بازدید از مصر برنامه طوری هماهنگ شده بود تا در یک گشت تقریبا خصوصی از مناطق دیدنی‌ کشور تاریخی مصر بازدید داشته باشم، حقیقت اینکه دیدن کل مصر بیش از یک ماه وقت می‌خواهد اما بصورت فشرده حد اقل بایستی ۲ هفته وقت گذاشت تا اغلب جاهای دیدنی‌ این کشور زیبا را دید و من متاسفانه بخاطر شرایط موجود بیش از ۱۰ شب زمان نداشتم که این یعنی‌ احتمال داشت برخی‌ از مناطق دیدنی‌ مصر همیشه زیبا را نبینم! شب قبل  در ورود به قاهره ترافیک به طرز کلافه کننده ای خسته‌ام کرده بود ( باور کنید بایستی به ترافیک و آلودگی تهران دس مریزاد گفت!) ، امروز امید هوای خوب و ترافیک بهتری را داشتم زهی خیال باطل! هوا چنان آلوده بود جوری که شب نشده از چشم درد آرام و قرار نداشتم!! (این از اون چیز هاست که آرزو می‌کنید هرگز در طول یک سفر به این مهمی‌ اتفاق نیفته! بخصوص که تازه ابتدای سفر باشه!)

امروز برنامه بازدید از اهرام در منطقه‌ گیزه، ابوالهول، در صورت  امکان بازدید از قایق خورشیدی ، ناهار در یکی‌ از رستورانهای محلی  وبعد از اون بازدید از مجموعه سکارا و ممفیس بود. بازدید می بایست طبق برنامه ای که از قبل ترتیب داده بود انجام میشد ( که معمولا بر حسب وقایع تاریخ مصر هست) اما متاسفانه راهنمای ما چند تغییر در برنامه داد که  برنامه گیج کننده شد! به هر حال به همراه راهنمای جوانمان پسری به نام مومن راهی اولین مقصد  برای بازدید شدیم که ممفیس نام دارد  پیکره رامسس کبیر (دوم)  در آنجا قرار داشت بود یکی‌ از فراعنه مشهور مصر باستان که تاثیر بسیار عمیقی در تاریخ این کشور داشته است

متاسفانه بسیاری از آثار با ارزش مصر باستان از جمله مجسمه‌ها آسیب جدی دیده‌اند که همچنان در دست مرمت هستند اما ازطرفی به دلیل کثرت آثار و معابد این مهم وقت‌ و هزینه بسیار برای بازسازی چنین پروژه هایی می طلبد، از همان ابتدا در یک گروه کوچک ۳ نفری تقریبا بصورت تور شخصی‌ از آثار بازدید کردیم ، یک زوج مالزی چینی که در سنگاپور اقامت داشتند همراه و همسفر بودند و انصافا خانواده ای خوش سفر بودند ( جالب اینکه حتا این خانواده هم از گروه‌های چینی بیزار بودند!) پس از دیدن ممفیس و سکارا نوبت ناهار بود ، غذاهایی که در مصر تجربه کردیم چیزی بین غذاهای آفریقایی (که من در آفریقایی جنوبی تجربه کرده بودم)، و غذاهای هندی بود ،ساختمان رستوران ما  رو به اهرام بود و صرف ناهار با چنین منظره ای  براستی خاطره انگیز بود، اهرام شکوه و عظمت مصر از گذشته دور تا کنون با وقار تمام همچنان پا برجا و استوارند، خاطره شتر سواری‌ در کنار اهرام براستی تجربه ای فراموش نکردنی ا‌ست گر چه هوا بسیار گرم بود و آلودگی هوا متاسفانه جلوهٔ اهرام را تا حدود زیادی غبار آلود کرده بود، اهرام در انتهای جاده ای به همین نام در نزدیکی‌ شهر قاهره قرار گرفته اند و تنها یک سمت بزرگترین هرم را میشد بازدید کرد  همان سمتی‌ که ورودی به مقبره فرعون داشت که ما به دلیل شلوغی از خیرش گذشتیم پس از آن با فاصله کمی‌ به ابوالهول رسیدیم بزرگترین پیکره انسان و حیوان که تپه سنگی را تراشیده اند تا چنین اثر با شکوهی خلق کنند! قبلا از کسی‌ شنیده بودم که این اثر را مرمت کرده و به دوران اوج رسانده اند ، بدنه گرچه تا حدود خوبی‌ باز سازی شده بود اما متاسفانه قسمت صورت بخصوص بینی‌ از بین رفته است ، در روبروی اهرام به فاصله کمی‌ تعدادی صندلی‌ وجود داشت که برای برنامه شب به نام صدا و نور بر روی اهرام و ابوالهول تدارک دیده بودند، در راه برگشت از ۲ کارخانه فرشبافی و همچین یک کارگاه تولید پاپیروس بازدید کردیم که خالی‌ از لطف نبود، غروب نشده آلودگی‌ هوا تاثیرش را کاملا بر یک چشم من گذاشته بود و کلافه شده بودم، به هر مکافاتی بود یک قطره و پماد از داروخانه گرفتم و راهی استراحت شدم ، فردا هم بازدید طولانی در قاهره داشتیم و شب آن راهی آسوان با قطار…

رامسس کبیر (دوم)

این مجسمه غول پیکر که ۳۲۰۰ سال قدمت دارد و نزدیک به ۸۳ تن وزن! ابتدا در معبد ممفیس قرار داشت و بعد از مرمت در سال ۱۹۵۵ به میدان قاهره آورده شد تا نمایانگر عظمت و شکوه مصر باستان باشد اما بخاطر آلودگی بسیار شهر قاهره این مجسمه به مکان کنونی خود در نزدیکی‌ ممفیس به حالت خوابیده قرار داده شد.

(رامسس کبیر یکی از ۴ چیکره عظیم الجثه در ابو سیمبل) ۱۲۷۹ تا ۱۲۱۳ قبل از میلاد از نوزدهمین دوره پادشاهی مصر باستان ( همان پادشاهی است که همدوره حضرت موسی است) پادشاهی که تا قبل از ۲۰ سالگی به سلطنت می‌رسد و برای ۶۶ سال! با قدرت تمام حکومت می‌کند ( زمانی‌ که متوسط طول عمر انسان ۵۰ سال بوده!)با فتوحات بسیاری که انجام داد و همچنین بستن عهدنامه ها با کشور‌های همجوار مصر باستان را به اوج عظمت و اقتدار رساند وی معابد بسیار بر پا کرد و شهر‌های زیادی ساخت از جمله شهری به نام خودش در کنار رود نیل که در زمان خود پایتخت مصر شد

ابو سیمبل جنوبی ترین قسمت مصر

قاهره پایتخت مصر است و بزرگ‌ترین شهر آفریقا و میانه شرقی محسوب می‌شود.قاهره (Cairo) را بزرگترین شهر آفریقایی و همچنین بزرگترین شهر در جهان عرب می‌دانند که بر ساحل رودخانهٔ نیل واقع شده قاهره در قسمت شمالی مصر واقع شده‌است، ۱۶۵ کیلومتر جنوب دریای مدیترانه و ۱۲۰ کیلومتر غرب کانال سوئز قرار دارد. این شهر در کرانه رود نیل و در شمال مصرواقع شده‌است، در همسایگی غربی آن شهر باستانی جیزه و گورستان قدیمی ممفیس و اهرام ثلاثه وجود دارد. قاهره یکی از متراکم ترین شهرهای جهان از نظر جمعیت است. به خاطر معماری اسلامی به شهر هزار مناره معروف است. قاهره دارای قدیمیترین و بزرگترین صنعت فیلم سازی و موسیقی در جهان عرب است. با وجود اینکه مترو قاهره سالانه ۷۰۰ میلیون مسافر را جابجا می‌کند، همچنان دارای مشکل ترافیک است. میدان تحریر (التحریر) به معنای آزادسازی یا نجات، بزرگترین میدان قاهره می باشد که در مرکز این شهر و در شرق رود نیل واقع شده است. نام قبلی آن میدان الإسماعیلیة بود که به نام پادشاه قرن ١٩ خدیو اسماعیل نامگذاری شده بود پس از انقلاب ۱۹۵۲ نام این میدان به التحریر (به معنی آزادسازی یا نجات) تغییر نمود این میدان همواره محل برگزاری تظاهرات سیاسی بوده است.
مجموعه اهرام جیزه نام مجموعه اهرام تاریخی ساخته شده در دوران مصر باستان است که در حاشیه شمالی شهر قاهره کنونی واقع شده‌است. هرم بزرگ جیزه یکی از اهرام در مجموعه اهرام جیزه و تنها بازمانده عجایب هفت‌گانه جهان محسوب می‌شود. قدمت اهرام جیزه به سلسله چهارم مصر می‌رسد که نام‌های آنها عبارتند از هرم خوفو، هرم خفره و هرم منکور. که خوفو بزرگترین شان و یکی از عجایب هفت گانه است. مساحت جیزه در حدود ۸ کیلومتر است. سه هرم اصلی مجموعه عبارتند از هرم خوفو، هرم خفره و هرم منکور. علاوه بر آن چندین هرم کوچکتر، مجسمه ابوالهول و کشتی بزرگ مصری متعلق به ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح نیز در منطقه جیزه واقع شده‌است. برخی از پژوهشگران، تاریخ ساخت اهرام را به بیش از ۱۲ هزار سال پیش نسبت می‌دهند که هنوز منبع موثقی در این مورد یافت نشده‌است. این هرمها که از حدود سال ۲۵۵۰ پیش از میلاد ساخته شده‌اند، با رمز و علم پنهانی ارتباط پیدا کرده‌اند و نمادهای حکمت ازلی، سرزمین مصر، پایداری ابدی و فنون جادوگری بودند. اهرام جیزه نقطه اوجی در تکامل شیوه معماری مقابر مصر در دوره پادشاهی کهن است که با ساختن مصطبهها، مقابر اولیه مصریان که غالباً آجری یا سنگی بودند، آغاز و با هرم پلکانی زوسر پیشرفت کرد. از سال۲۳۰۰ تا۲۷۰۰ قبل از میلاد، ۸۰ هرم در مصر ساخته شد. اولین هرم بزرگ را دومین پادشاه از سلسه سوم فراعنه بنام جوزر بر پا کرد و این سنت تا سلسه هجدهم ادامه یافت. بعد از آن تا بیست و پنجمین فرعون دیگر هرمی ساخته نشد.

جیزه یکی از شهرهای کشور مصر است.جیزه در استان جیزه قرار دارد و هرم آن یعنی هرم بزرگ جیزه شهرت جهانی دارد. هرم بزرگ جیزه در اصل همان هرم خئوپس (کئوپس) بزرگ‌ترین هرم از اهرام سه گانهٔ مصر است. ساخت این هرم در زمان حیات فرعون خئوپس آغاز شد ولی مدتها بعد از مرگ او به پایان رسید. این هرم هم مانند هرمهای دیگر شامل مقبرهٔ شاه و ملکه به صورت مجزا است که البته بعد از اکتشاف هر دو خالی بوده اند. سطح زیر بنای هرم ۲۳۰ در ۲۳۰ متر مربع است و در بنای آن سنگهایی از یک تن تا چهل تن به کار رفته اند. گفته می‌شود که حدود ۱۰۰٬۰۰۰ کارگر برای ساختن این بنا، بیشتر از ۲۰ سال زحمت کشیده اند

هرم خوفو
هرم خوفو در ۲۵۶۰ سال قبل از میلاد ساخته شده‌است. این هرم بلندترین بنای ساخته دست بشر از ۴۴۰۰ سال پیش تا سال ۱۸۸۹ بود، زمانیکه برج ایفل با ارتفاع ۳۰۰ متر ساخته شد. محدوده هرم خوفو باندازه ۶ قطعه زمین شهری عظیم می‌باشد. بیشتر سنگهای بکار رفته در این بنا به بزرگی سنگهای عظیمی هستند که بوسیله کامیون حمل می‌شوند. سطح خارجی زمختی که ما امروزه از این هرم می‌بینیم مقبره فرعونی به نام خوفو بوده که درآن زمان پوشیده شده از سنگهای آهک صیقلی و زیبایی بوده‌است. فرمانروایان بعدی این سنگهای با ارزش را متعاﻗﺒﺄ برای ساختن بناهای خودشان می‌دزدیدند. این عمل باعث شد که از ارتفاع هرم ۵ درصد کم شود و به ارتفاع فعلی اش که ۱۳۸ متر است برسد. هرم خوفو دارای سه اتاق دفن اجساد است. اتاق اول محل دفن شاه، اتاق دوم محل دفن ملکه و اتاق سوم که برای رد گم کردن دزدان هرم بوده‌است.

این هرمها که از حدود سال ۲۵۵۰ پیش از میلاد ساخته شده‌اند، با رمز و علم پنهانی ارتباط پیدا کرده‌اند و نمادهای حکمت ازلی، سرزمین مصر، پایداری ابدی و فنون جادوگری بودند. اهرام جیزه نقطه اوجی در تکامل شیوه معماری مقابر مصر در دوره پادشاهی کهن است که با ساختن مصطبهها، مقابر اولیه مصریان که غالباً آجری یا سنگی بودند، آغاز و با هرم پلکانی زوسر پیشرفت کرد از سال۲۳۰۰ تا۲۷۰۰ قبل از میلاد، ۸۰ هرم در مصر ساخته شد. اولین هرم بزرگ را دومین پادشاه از سلسه سوم فراعنه بنام جوزر بر پا کرد و این سنت تا سلسه هجدهم ادامه یافت. بعد از آن تا بیست و پنجمین فرعون دیگر هرمی ساخته نشد.
این هرمها که از حدود سال ۲۵۵۰ پیش از میلاد ساخته شده‌اند، با رمز و علم پنهانی ارتباط پیدا کرده‌اند و نمادهای حکمت ازلی، سرزمین مصر، پایداری ابدی و فنون جادوگری بودند. اهرام جیزه نقطه اوجی در تکامل شیوه معماری مقابر مصر در دوره پادشاهی کهن است که با ساختن مصطبهها، مقابر اولیه مصریان که غالباً آجری یا سنگی بودند، آغاز و با هرم پلکانی زوسر پیشرفت کرد. از سال۲۳۰۰ تا۲۷۰۰ قبل از میلاد، ۸۰ هرم در مصر ساخته شد. اولین هرم بزرگ را دومین پادشاه از سلسه سوم فراعنه بنام جوزر بر پا کرد و این سنت تا سلسه هجدهم ادامه یافت.

•بعد از آن تا بیست و پنجمین فرعون دیگر هرمی ساخته نشد.
عجایب هفت‌گانهٔ جهان باستان
• هرم بزرگ جیزه
• باغ‌های معلق بابل
• تندیس زئوس در المپیا
• نیایشگاه آرتمیس
• آرامگاه هالیکارناسوس
• غول رودس
• فانوس اسکندریه

ابوالهول غول افسانه‌های مصر باستان و اسطوره اُدیپ، مخلوطی از انسان و حیوان با پیکری از شیر، مزیّن به بال‌های عقاب و دارای کله‌ای شبیه سر زنان است. این موجود افسانه‌ای کسانی را که موفق به حل معمّای او نمی‌شدند می‌کشت و در نظر مصریان باستان مظهر آفتاب محسوب می‌شد، ابوالهول بزرگ که در مصر قرار دارد از صخره‌ای تراشیده شده است و ۱۷ متر ارتفاع و ۳۹ متر طول دارد.

اسرارآمیز بودن ابوالهول احتمالأ در ارتباط با تعهد و ادای سوگند هنرمندان و خالقین اساطیر است که بر اساس آن موظف به‌حفظ اسرار و رموز عقاید و اندیشه‌های فرهنگی و عرفانی آثار خود بوده‌اند. این موجود افسانه‌ای بیش از هر پدیده دیگری در ادبیات و فرهنگ، اقتدار اسطوره‌ای خود را تثبیت نموده و به نماد اعلی و عمیق علم و دانائی و هم به نمودی از هلاک و نیستی شهرت یافته‌است. بسیاری از هنرپیشگان زن سینمای قرن بیستم که اسرارآمیز، شهوانی، حیله‌گر و مرموز بوده‌اند با ابوالهول مصری واقع در جیزه تشبیه شده‌اند.همچنین گفتی است که این بنا بزرگترین بنای تاریخی مصر است. برخی از نجوم شناسان و باستان شناسان باتوجه به قدمت ابوالهول معتقد هستند که این بنا نمیتواند ساخته دست بشر باشد چرا که در آن زمان تمدن آنچنان هم پیشرفته نبوده که مردم بتوانند یک چنین چیز غول پیکری را بسازند بنابراین آنان ساخت این بنا را به موجودات فرازمینی نسبت میدهند.


ابوالهول (یا اسفنکس از کلمه (به لاتین: اسفینکس)‏ و (به یونانی: اسفیگس می‌باشد)‏ هیکل عظیم اساطیری که هنرمندان مصری و به تقلید آنان هنرمندان یونانی به کرات مجسم ساخته‌اند. ابوالهول نام حیوان موهومی است که در مصر و یونان باستانی به‌هیاکل مختلف مجسم می‌کردند. در مصر اسفنکس را به‌شکل شیری نقش می‌کردند که سر او به‌صورت سر دختری بود. محتملأ این هیاکل را به قصد تعظیم و تکریم نیت که به زعم مصری‌ها الهه حکمت و دانش بود برپا می‌کردند. در خرابه‌های بلاد باستانی مصر ابولهول‌های بسیار مشاهده می‌شود که از یک پارچه سنگ ساخته شده و از همه بزرگ‌تر را ابوالهول خوانند که در بین دو هرم واقع شده و تنه این هیکل در زیر ریگ‌ها مدفون و پوشیده‌بوده است و فقط سینه و سر او خارج از ریگ مشاهده ‌شد که بیست و هشت متر ارتفاع دارد. که بعدا از زیر شن خارج شد.در مورد علت نامگذاری این احتمال قابل مطالعه طرح شده که ابولهول عربی شده آپولو آپولو Apollo آپولو،در افسانه های کهن جوانترین فرزند زئوس و برادر دوقلوی آرتمیس بود. او خدای آفتاب و زیبایی، شعر و موسیقی، نور است

سکارا جایی‌ که قدیمی‌ ترین هرم مصر باستان ساخته شده ( هرمی‌ پله ای شکل ) که قصری با ۴۲ ستون نماینگر ۴۲ شهر بزرگ در جلوی آن قرار دارد

دانشگاه الازهر (در عربی:جامعة الأزهر الشریف) که در بین سال‌های ۹۷۰ تا ۹۷۲ به عنوان یک مدرسه در شهر قاهره مصر پایه‌گذاری شد، مرکز اصلی ادبیات عربی و علوم اسلامی سنی در جهان است. جامع الأزهر از مهمترین مساجد مصر است. محمد العربی فرمانده خلیفه فاطمی عبدالحمید بن محمد علی فاطمی آن را تأسیس نمود، تا مسجد و مدرسه‌ای باشد که مبلغین فاطمیان راتربیت نماید و مذهب اسماعیلی شیعه که مذهب فاطمیون مصر بود، را ترویج نمایند. وبنای آن بعد از فتح مصر در ۱۴ رمضان سال ۳۵۹ (قمری) (۹۷۰ (میلادی)) آغاز گردید.

دانشگاه الازهر

الأزهر اولین مسجدی بود که در شهر قاهره بنا گردید، به همین علت مسجد جامع قاهره محسوب می‌گردید. و ساختمان آن عبارت بود از یک صحن که سه رواق در اطراف آن بود، که بزرگترین آنها رواق قبله بود. وبعد مجموعه‌ای از رواق و شبستان ومدرسه ومحراب ومناره و مأذنه به آن اضافه گردید. دلیل نام‌گذاری آن به الأزهر انتسابش به فاطمه زهرا ع، فرزند محمد، ص پیامبر اسلام است که فاطمیان از نوادگان و منتسبین به او بودند
بنای مسجد دو سال طول کشید. واولین نماز جمعه هفتم رمضان۶۱هـ در آن اقامه گردید. ودر سال ۳۷۸هـ/۹۸۸م خلیفه فاطمی العزیز بالله آن را مدرسه‌ای برای آموزش مسائل وعلوم باطنیه اسماعیلین قرار داد و محصلین از آفریقا وآسیا برای تحصیل به انجا می‌آمدند. وتحصل در آنجا بدون هزینه ورایگان صورت می‌گرفت. وفاطمیین منابع در آمدی به صورت وقف برای تأمین هزینه‌های آن ایجاد نمودند. وبعد از آنکه صلاح الدین در مصر به قدرت رسید برپایی نماز جمعه را در آنجا منع کرد وآنرا به مسجدی ومدرسه‌ای سنی تبدیل نمود. و موقوفه‌هایی بر آن وقف نمودند ودربهای آن برای تمامی طالبین علم در سرتاسر جهان اسلام باز شد. وبرای آنان مسکن وماهیانه‌ای از درآمد موقوفاتش تهیه می‌شد.
الأزهر نقش مهمی در حفظ وگسترش کیان عربی و بر گسترش زبان عربی وحفظ آن از ترک وانحراف بعد از سقوط خلافت عباسیان در بغداد داشت، و در حفظ زبان ترکی در ایام خلافت عثمانیان وحکومت محمد علی پاشادر سال ۱۸۰۵ بر مصر نیز تأثیر به سزایی داشت. الأزهر تأثیر به سزایی بر حکومتها و جلوگیری از ظلم آنان داشت و فعالیتهای سیاسی زیادی را در تاریخ خود برجا گذاشته‌است.  از جمله مقابله با اشغال فرانسه در زمان ناپلئون و آغاز انقلاب برضد آنان، که باعث خروج فرانسویان از مصر شد.


آبراه سوئز

آبراه سوئز کانال یا آبراهی ساخته شده به‌دست انسان است که دریای مدیترانه را به خلیج سوئز که شاخه‌ای از دریای سرخ است متصل می‌کند. این کانال در غرب صحرای سینا و شمال شرق کشور مصر واقع شده‌است. آبراه سوئز به عنوان میانبری برای کشتی‌هاو قایق هایی که از بندرهای قاره اروپا و آمریکا به سمت بندرهای جنوب شرق آسیا، شرق آفریقا و قاره اقیانوسیه در رفت و آمد می‌باشند، ساخته شده‌است تا مجبور به دور زدن قاره آفریقا یا انتقال زمینی بارها نباشند.
درازای کانال سوئز از پورت سعید در ساحل دریای مدیترانه، تا شهر سوئز در کرانهٔ دریای سرخ ۱۶۳ کیلومتر می‌باشد. در نیمه راه دریاچهٔ المرة کانال را به دو شاخه تقسیم می‌کند. قسمتی از کانال در شمال دریاچهٔ «اَلمُرةَ» واقع می‌باشد و قسمتی در جنوب این دریاچه قرار دارد. «کانال سوئز» میانبری است برای کشتی‌هایی که از اروپا به سوی آسیا روانه می‌شوند. پیش از احداث «کانال سوئز»، کشتی‌ها برای رفتن از اروپا به آسیا، ناچار بودند تا دماغه امید نیک در جنوبی‌ترین بخش قاره آفریقا پیش روند و یا اینکه بارهای کشتیها را پس از تخلیه در ساحل دریای مدیترانه، از راه زمینی به شهر سوئز در ساحل دریای سرخ رسانده، و با کشتی دیگری از دریای سرخ به کشورهای آسیایی می‌فرستادند.
داریوش بزرگ به دلیل اهمیت راه دریایی میان مصر و ایران دستور ساخت آبراهی میان دریای سرخ و دریای مدیترانه را از راه نیل در اواخر سدهٔ ششم پیش از میلاد داد تا کشتی‌های ایرانی بتوانند به راحتی از آن عبور کنند. سرپرستی ساخت این آبراه را مهندس «ارتاخه» از مهندسان ایرانی عصر هخامنشی به عهده داشت. با این حال آبراهی که داریوش در آن زمان حفر کرد با آبراه کنونی که به دست «مون فردیناند اوسپس» در سال ۱۸۶۹ میلادی حفر شد، اختلاف‌هایی دارد. چراکه آبراه داریوش بر خلاف آبراه کنونی قدری بالاتر از بوباستیس شروع می‌شد و به نیل و در نهایت به دریای سرخ می‌پیوست، در حالی که آبراه کنونی از پرت سعید آغاز می‌شود و به خلیج سوئز ختم می‌شود. داریوش لوحه ای سنگی با خطوط میخی پارسی، عیلامی، بابلی و مصری را به یادمان گذاشت:
منم داریوش، شاه شاهان، شاه کشورهایی که تمام نژادها مسکون است. شاه این سرزمین بزرگ تا آن دورها، پسر ویشتاسب هخامنشی… من پارسی هستم و به همراهی پارسیان مصر را گرفتم، امر کردم این کانال را بکنند از «پی‌رو» نیل که از مصر جاری است تا دریایی که از پارس بدان روند. این آبراه کنده شد چنانکه فرمان دادم و کشتی‌ها از مصر بوسیله این کانال به‌سوی ایران روانه شدند چنانکه اراده من بود.
در تابستان ۵۱۲ داریوش از کاخ کوروش در پاسارگاد، دیدن کرد. ظاهرا در اینجا ناخدا اسکولاکس که از سوئز آمده بود، گزارش کار خود را از کاوش کرانه‌های دریا به او داد. به این ترتیب شاهنشاه دریافت که ار راه دریا می‌توان از ایران به مصر سفر کرد. در پیش چشم دلش جلوه‌هایی از امکانات بازرگانی جهانی و در نتیجه رونق اقتصادی فرمانورایی پهناورش پدیدار شد که تا آن زمان به فکر کسی خطور نکرده بود، و بدین ترتیب به این فکر افتاد که کانال سوئز را که فرعون نخو (۵۹۵- ۶۱۰) آغاز کرده، اما بعد نیمه‌تمام رها کرده بود، به انجام برساند.
اما حقیقت داستان این کانال ناتمام چه بود؟ داریوش، خشنود از برنامه تازه خود با متخصصان مصری مشغول در پاسارگاد گفت و گو کرد، اما نتیجه‌ای نگرفت. از این رو، به طرف تخت جمشید حرکت کرد، یا چنان که یک نوشته مصری می‌گوید به «شهری که بیش‌تر از همه جا دوست می‌داشت». در اینجا نیز داریوش معماران و هنرمندان بی‌شمار مصری را که در کار ساخت کاخ او شرکت داشتند، گرد آورد و درباره وضع کانال ناتمام سوئز پرسید. اما سخنگوی آنها در پاسخ گفت که آنها نه این کانال را دیده‌اند و نه چیزی درباره‌اش شنیده‌اند. از این رو، شاهنشاه بر آن شد که یک کشتی اکتشافی به دریای سرخ بفرستد، تا محل دقیق کانال نخو و همه مسائل جانبی آن را معلوم کند.
در سال ۵۱۰، ناخدای کشتی اکتشافی‌ که به دریای سرخ فرستاده شده بود، گزارش خود را درباره وضعیت کانال ناتمام نخو به او داد. متأسفانه این گزارش به صورت ناقص به ما رسیده‌است. در هر حال در آن سخن از شن بسیار است و ضرورت حفر چاه‌ها برای تهیه آب آشامیدنی. اما مهم این گفته بود که برای به پایان رساندن کانالی که نخو آغاز کرده بود، باید هنوز مسافتی در حدود ۸۴ کیلومتر کنده می‌شد.
پس از آن داریوش فرمان مناسب را برای اجرای این برنامه که در آن روزگاران واقعا غول‌آسا بود، صادر کرد. داریوش با این کار تنها به اثرات اقتصادی مسرت‌بخش راهی آبی از دریای مدیترانه به دریایی عمان، خلیج فارس و اقیانوس هند فکر نمی‌کرده‌است، بلکه پایان فرخنده این کار اثر شگرفی بر مردم او می‌گذاشت و خاطره لشکرکشی ناموفق علیه سکاها به جنوب روسیه را کمرنگ می‌کرد.
در این کانال دو کشتی با سه ردیف پاروزن می‌توانستند پهلو به پهلوی هم حرکت کنند. در نتیجه عرض آن را می‌توان در حدود ۴۵ متر حساب کرد. اگر عمق کانال را اندکی بیش از سه منر بدانیم، باید برای کندن مسیر ۸۴ کیلومتری کانال، دوازده میلیون متر مکعب خاک برداشته می‌شد!
ساتراپ اریاونده می‌بایستی برای برآوردن دستور داریوش شمار زیادیاز کارگران مصری را به کار گرفته باشد. کارگران موفق شدند این کار را ظرف ده سال به پایان برسانند. در سال ۴۹۸ کار نخستین کانال سوئز به پایان رسید. سال بعد داریوش با همه درباریان خود از شوش عازم سومین سفرش به مصر شد، تا با جشن و سرور کانال را افتتاح کند …
کانال از نیل و کنار بوباستیس (امروز زقازیق) در شمال قاهره کنونی، و نه مثل امروز از مدیترانه، شروع می‌شد و نخست کانال قدیم نخو را به سوس شرق تعقیب می‌کرد، تا حوالی اسماعیلیه امروز. اما به دریاچه تمساح نمی‌ریخت، بلکه پیش از دریاچه به سمت جنوب شرقی می‌رفت و دریاچه بزرگ تلخ را دور می‌زد و بعد از غرب کانال امروزی به طرف جنوب می‌رفت، تا برسد به سوئز و دریای سرخ. بدین ترتیب کانال داریوش برخلاف کانال کنونی، که از دریاچه تلخ می‌گذرد، ظاهرا فقط آب شیرین نیل را در خود داشت، که کار کشتیرانی را آسان می‌کرد. در آن روزگار از بوباتیس تا سوئز چهار روز طول می‌کشید.
درباره جزئیات این کار بزرگ از خود داریوش اطلاعات بیش‌تری به دست می‌آوریم. داریوش در بلندی کنار کانال، کاملا در میدان دید کشتی‌ها، سنگ‌نبشته‌های قائمی با بلندی بیش از سه متر از گرانیت صورتی برپا کرده بود. یک روی این سنگ‌های قائم نبشته‌های میخی فارسی باستان و ایلامی و بابلی داشته و در روی دیگر نبشته‌ای بوده به خط هیروگلیف مصری. امروز فقط بقایای سه سنگ قائم در دست است و چهارمی گم شده‌است و البته ممکن است زمانی شمار این سنگ‌ها بسیار بیش از این بوده باشد…در متن میخی بعد از ستایش اهورامزدا و نام و نشان سازنده ی بنا(داریوش) می‌خوانیم: «داریوش شاه گوید من پارسی هستم. مصر را از پارس گرفتم. این جوی (کانال) را دادم، از رودی به نام نیل که در مصر جاری است تا دریایی که از پارس می‌رود. پس از آنکه این جوی به همان‌گونه‌ای که فرمان داده بودم کنده شد، کشتی‌ها از مصر از میان این جوی به سوی پارس می‌رفتند. همانگونه که مرا میل و کام بود.» …
داریوش برای افتتاح کانال سوئز شاهزادگان و مقامات بسیاری را فراخوانده بود. جشن یک سال پس از اتمام کار کانال در تابستان ۴۹۷ برگزار شد… می‌توان حدس زد که پس از پایان سخنرانی مراسم افتتاح آبراهه داریوش همراه با ولیعهدش خشایارشا سوار نخستین کشتی اولین کاروان دریایی‌ای شده‌است که در کانال سوئز شراع کشید. سپس کاروان دریایی‌ای که متشکل از ۲۴ کشتی بود پشت سر کشتی پرچمدار به سوی شرق به حرکت درآمد. احتمالا داریوش با کشتی سه‌ردیفه خود تا سوئز همراه آنها بوده‌است.داریوش به هنگام افتتاح کانال سوئز ۵۳ سال سن داشت. در این زمان او باید احساس کرده باشد که در اوج قدرت و توانایی است، چیزی که از نوشته‌های سنگ‌نبشته‌های قائم پیداست.
فکر متصل کردن دریای سرخ به دریای مدیترانه از دوران مصر باستان وجود داشت. کانال فعلی سوئز که دو دریای، مدیترانه و «سرخ» را مستقیماً و نه از طریق نیل به یکدیگر مربوط می‌کند، زاییده فکر مهندس فرانسوی فردینان دولسپس است که مذاکراتی را با «سعید پاشا» سومین والی مصر و نواده محمد علی پاشا بنیان‌گذار سلسله محمدعلی در مصرآغاز کرد. برای ساخت این کانال شرکت کانال سوئز تاسیس شد که بیشتر سهام آن متعلق به فرانسویان و بخشی دولت مصر بود. این پروژه عظیم که با هزینه دولت مصر (و حداقل در دوره‌ای) با کار اجباری کشاورزان مصری در سال ۱۸۶۹ به پایان رسید برای ۹۹ سال در اختیار شرکت فرانسوی قرار گرفته و قرار شد دولت مصر کنترلی بر حمل ونقل از آن آبراه نداشته باشد. مراسم افتتاح کانال سوئز به پول آن روز(۱۳۶ سال پیش) نزدیک به یک میلیون جنیه (پوند) انگلیسی خرج برداشت و فرمانروایان بزرگ اروپا مانند «فرانسوا ژوزف» امپراتور اتریش و ولیعهد «پروس» در این مراسم حضور یافتند. هزینه این مراسم کلا به حساب دولت مصر گذاشته شد. اندکی پس از افتتاح کانال سوئز، در زمان نخست‌وزیری دیزرائیلی، دولت بریتانیا ۴۴ درصد سهام شرکت کانال سوئز را از خدیوی مصر خریداری نمود و بقیه سهام در دست سرمایه‌داران فرانسوی بود. لذا خود مصر عملاً هیچگونه بهره مالی از کانال سوئز نداشت. «دیزرائیلی» حاصل تلاش درخشان خود را در گزارش کوتاه و جاودانه به ملکه ویکتوریا تقدیم کرد و در پایان آن چنین نوشت: «و حالا کانال سوئز مال شماست سرور من» به مرور ایام قروض پر بهره ناشی از ساخت کانال سوئز موجب آن شد که مستشاران مالی انگلستان در تمامی شؤون اداری مصر دخالت کنند و این زمینه‌ساز تبدیل مصر به مستعمره بریتانیا تا زمان استقلال شد. در سال ۱۸۸۲ یک مصری وطن پرست به نام احمد عرابی پاشا که وزیر جنگ بود، زیر بار دخالت حاکم انگلیسی مصر نرفت و یک شورش مسلحانه تمام عیار سراسر مصر را فرا گرفت. این قیام بعدها سرکوب شد و بعد از دستگیری «عرابی پاشا» انگلستان به اشغال نظامی مصر و سودان پرداخت و این اشغال استعماری ۷۰ سال به طول انجامید و سرانجام با کودتای مصر و عقد قرارداد جدیدی میان مصر و انگلستان به پایان رسید. با آن که در سال ۱۹۵۶ در ماجرای ملی شدن کانال سوئز، می‌رفت که مصر دوباره به اشغال انگلستان و فرانسه درآید اما مقتضیات زمان نقشه انگلستان وفرانسه را نقش برآب کرد و نیروهای بیگانه خاک مصر را برای همیشه ترک نمودند.

( تندیس ام کلثوم در محله زمالک در قاهره محل اقامت وی)
اُمّ کُلثوم (حدود ۳۰ دسامبر ۱۸۹۸ - ۳ فوریه ۱۹۷۵) از محبوب‌ترین خوانندگان زن در جهان عرب بود. آلبوم‌های موسیقی او هنوز جزء پرفروش‌ترین‌ها هستند. وی در میان اعراب به لقب «ستاره خاور» و «بانوی آواز عرب» شهرت یافته‌است. وی دختر ابراهیم البلتاجی بود و در سال ۱۸۹۸ یا به قول دیگر در سال ۱۹۰۴ در روستای طمبای الزهایره در استان الدقهلیه واقع در شمال قاهره و ما بین اسکندریه به دنیا آمد.پدرش اذان گوی روستا بود. ام کلثوم از کودکی سروده‌های پدرش را از بر می‌کرد و در سن ده سالگی به خواندن برای مردم در خانه بزرگ روستا پرداخت و در حالی که سیزده سال بیشتر نداشت به همراه پدرش در روستاها می‌گشت و تواشیح دینی و شعرهای عارفانه می‌خواند. صوت بهشتی ام کلثوم در همین ایام توسط اساتید فن، کسانی چون شیخ ابوالعلاء محمد و شیخ زکریا احمد شناسایی شد. در سال ۱۹۲۳ روستا را ترک کرد و راهی قاهره شد تا با شیخ ابوالعلاء، دوست پدرش و یکی از موسیقیدانان معروف آن زمان مصر، دیدار کند. در همین ایام شروع به خواندن کرد و ترانه‌های بسیاری از خود به جای گذاشت. برخی از این شعرها را بدون موسیقی می‌خواند و به همین دلیل در میان صدای زنان، چهره‌ای شناخته شده گشت. یک سال پس از رفتن به مصر با احمد رامی، شاعر آشنا شد. رامی تازه از رشته زبان عربی در پاریس فارغ التحصیل شده بود. به رامی خبر داد که دوست دارد یکی از شعرهایش را بخواند. در همین سال با احمدصبری، هنرمند دندانپزشک نیز آشنا شد که برای حداقل ۱۴ ترانه او، موسیقی ساخت. به زودی با محمد القصبجی نیز آشنا شد که عود نواز چیره دستی بود و این هنر را از محمد عبدالوهاب آموخته بود. در این زمان، ام کلثوم به همراه گروه موسیقی متشکل از عود ِ القصبجی، قانون ِ محمد العقاد و کمانچه سامی الشوا روی صحنه رفت. دوستی ام‌کلثوم با القصبجی از سال ۱۹۲۴ تا سال ۱۹۴۸ و زمان وفات وی ادامه یافت. همراه دیگر وی شیخ زکریا احمد بود که تا سال‌ها این دوستی ادامه پیدا کرد. دوران خوانندگی ام کلثوم از سیزده سالگی تا هفتاد و سه سالگی وی ادامه یافت؛ شصت سال تمام.  ام‌کلثوم به سیاست نیز نزدیک شده‌بود و ترانه «سیدالرئیس» را برای جمال عبدالناصر خواند. ام کلثوم ملقب به کوکب الشرق سرانجام در سال ۱۹۷۵ درگذشت. با گذشت سی سال از درگذشت کوکب الشرق، همچنان رادیو مصر هر روز غروب ساعت ۵ و ۹ بعدازظهر به مدت دو ساعت ترانه‌های ام کلثوم را برای شنوندگان و علاقمندان وی پخش می‌کند.  اگر جه ترانه‌های ام کلثوم به زبان عربی است ولی در ایران نیز محبوبت خاصی دارد و تأثیر شعر و ترانه‌های او بر شعر و ترانه‌های فارسی دیده می شود. استاد محمد رضا شجریان صدای ایشان را می ستاید.

۵ نظر در “سفرنامه مصر: سرزمین فراعنه :دیدنی های قاهره قسمت دوم(آذر۹۱)”

  1. مینا نوشته است: 

    سلام
    بسیار زیبا و اموزنده بود هم سفر نامه شما و هم سفرنامه اقای دستیاری عزیز
    همان طور که اشاره کرد ساخت بناهای با این عظمت در ان زمان ها با ابتدایی ترین وسایل
    جای شگفتی دارد و البته تاسف به خاطر از بین رفتن تدریجی این اثار
    در مقاله ای از دکتر جاناتان فویل معمار معروف اثار و بناهای تاریخی خواندم که بسیاری از اثار
    به جا مانده در مصر نه فقط به خاطر حوادث طبیعی بلکه بعضا توسط خود انسان ها از بین میرفت
    مثل از بین رفتن بینی مجسمه ابوالهل که شاید توسط کشیشی به نام سلیم دهر که کلا مخالف هنر بود انجام شده و عاقبت به دار آویخته شد.
    تشکر از شما سهراب جان بابت نوشتن سفرنامه قشنگتان موفق و پایدار باشید

    درود

    ممنون از تو مینا جان ، واقعیت اینکه تاریخ شگفت انگیز مصر بسیار پر رمز و راز است و تا بخواهید خواندنی و شنیدنی، امیدوارم سفری به این کشور بی‌ مانند با شما عزیزان قسمت بشه در آینده نزدیک

    شاد و پیروز باشید

    سهراب

  2. D.NB نوشته است: 

    آقا ای ول…خسته نباشی بچه محل..دست مریزاد پهلوون……همی لذت بردیم و بسی کیف نمودیم از متن و فوتوگراف ها….یاد اون زمانهای دور و سفرنامه های قدیمی افتادیم که قصه گو بیشتر حوصله داشت..البته ازاینکه دچار کسالت گشته بودید اندکی ملول شدیم…!…آقا ما مکرر به این بروبچه ها که میخواستن تو غیبت کبرا تعویضت کنن میگفتیم حکما مشکلی بروز کرده اگه نه فورواردمون آقا خیلی بامرامه بیخبر تیم رو رها نمیکنه بره پی…..آقا جون خودت انگار خواب نما شده بودیم.همین داش ابولهول و آرتمیس و اون یکی چی بود ..خلاصه همشون اومده بودن تو خوابمون.و اشک از چشاشون سرازیر.!!…بگذریم..ولی قصه ی خوندن این متن جون خودم سوزناکتر از هملت و حسین کرد شد..چرا ؟ فک کن تموم بچه محل ها رو که خودت میدونی چه زلزله هایی هستن تو یه اتاق سه در دو جمع کنی بخوای در راستای طرح جلوگیری از تعویض رفیقت سفرنامه براشون بخونی.!!!…و چنان با آّب وتاب باید تعریفش کنی که از دیوار بالا نرن و تا آخرش گوش بدن……………………………………….ما که خودمون شدیدن غرق فضاهایی شدیم که تعریف کردی………………………….رفقا هم تصور مینمودند که آخرش قراره کلئوپاترا بیاد.با لورنس….بلی دنسی..دکلمه ای ..چیزی.!!…………………ولی فک کن آخرش با ام کلثوم تموم شد..!!..حالا بیچاره من…والفرار از……………..یکی نیس به اینا بگه سفرنامه رو یکی دیگه نوشته مشت هاشو ما باید بخوریم.. ؟!!………………………………………………..ولی آقا فقط یه کلمه.”فوق العاده بود مثل خودت” همین.

    درود

    ممنون از تو دوست عزیز، خوش حالم که این سفرنامه ناقابل ، در خور توجه عده ای از عزیزانم بوده ، امید همسفر شدن دوباره و تجدید خاطراتی به مراتب شیرین تر در سفر‌ها رو با شما خانواده گرامی ام دارم

    پیروز باشید

    سهراب

  3. احمدرضا نوشته است: 

    باسلام خدمت دوست ارجمندم آقا سهراب
    راستش باتوجه به اینکه بیشترجاهای دنیاسفرکرده ام ولی چون به مصرنرفته ام احساس می کنم هیچ جائی ازدنیاراندیده ام.من همیشه گوش بزنگ هستم که کی رابطه دودولت مصروایران برقرارمیشه تامن بتونم یک سفری به مصرداشته باشم .بهرحال ازمطالب زیبا وعکسهایتان استفاده کردم وامیدوارم که یک سفری هم باهم به آنجاداشته باشیم.امیدوارم که همواره شادو خرم باشید

    احمدرضا

    درود

    برادر عزیز خودم احمد جان ، خیلی‌ خوش حالم که هنوز به یاد من و سایت خودت هستی‌ امیدوارم بزودی روابط دو کشور برقرار بشه و من هم افتخار این رو پیدا کنم تا در خدمت شما عزیزانم باشم ، یاد سفر آفریقا که با هم داشتیم بخیر ، یکی از بهترین سفرهایم بود ، به امید دیدنت بزودی عزیز

    شاد و سر بلند باشی‌

    سهراب

  4. بافنده نوشته است: 

    بسیاربسیارعالی بود.
    متشکرم


    درود

    خوش آمد میگم حضورتون رو در این کلبهٔ دوست عزیز

    امیدوارم مطالب این سفر مفید بوده باشه براتون ( گر چه متاسفانه قسمت آخرین این سفر هنوز روی سایت نیومده!)

    امیدورام بیشتر از این شاهد دیدگاه‌های شما عزیزانم باشیم

    شاد باشید و شادی بخش

    سهراب

  5. سمیرا کاظمی نوشته است: 

    سلام ودرود برشما
    من عاشق کشور مصرم داستانهاشو خوندم …امیدوارم به زودی بتونم به این کشور زیبا و باستانی سفر کنم.