سفرنامه تبریز

سفرنامه تبریز ارومیه کندوان زنجان به قلم توانمند مریم عبدالهی خرداد ۹۲

جمعه ۷ تیر ۱۳۹۲

از دل افروز‌ترین روز جهان خاطره ای‌‌ با من هست…به شما ارزانی: سحری بود و هنوز ، گوهر ماه به گیسوی شب آویخته بود…

گل یاس  عشق در جان هوا ریخته بود، من به دیدار سحر می رفتم، نفسم با نفس یاس در آمیخته بود…

(زنده یاد فریدون مشیری)

عزیزانی که با حضورشون در تور‌ها حال و هوایی خاص به سفر می بخشند و بخصوص بعد از سفر همچنان همسفر این کلبه هستند درود بی کران بدرقه لحظه هایشان ، خوب می‌دانم که قلم به دست گرفتن و خاطرات تلخ و شیرین را به رشته تحریر در آوردن حوصله‌ می‌خواهد ، سپاسگزارم از این همه لطف بی‌ دریغتان…

این بار هم مریم عبدالهی ، همسفر خوب این کلبه از ابتدای باز شدن درب این کلبه و نویسنده اولین سفرنامه این سایت و برنده بهترین سفرنامه داخلی سال ۹۱

قلم موشکافانه خود را به دست گرفته و لحظات این چند روز سفر را برای همیشه جاودانه کرده

تشکر از تو مریم جان و به امید سفرهایی خاطره انگیز تر

( این سفرنامه به صورت فایل پی دی اف تقدیم حضورتان میگردد)

https://www.dropbox.com/s/yuxqk8cm2i3tqsv/Maryam-zanjan.pdf?dl=0

تبریز ارومیه کندوان زنجان خرداد ۹۲

۱۴ نظر در “سفرنامه تبریز ارومیه کندوان زنجان به قلم توانمند مریم عبدالهی خرداد ۹۲”

1. سیما نعمتی نوشته است:
   شنبه ۸ تیر ۱۳۹۲ در ۱۲:۰۴ بعد از ظهر

   درود و صد سلام به یار همیشگی این سایت مریم عزیز

   این بار باید جایزه ی سفر سه روزه بگیری از سهراب … هرچند مثل اینکه هنوز جایزه ی اولی را نداده …ولی به نظر من بهتره سفر یکروزه جایزه اش را بیشتر کنه و یکجا حساب کنه .
   بسیار زیبا و دلچسب نوشته بودی مریم جان امیدوارم در همه ی مراحل زندگی ات همینطور شاد و سرحال باشی و البته ایام بکام باشد . از بودنت در این تور بسیار لذت بردم و هنر زیبایت را می ستایم و از لطف تو در مورد خودم و خانواده ام که نوشتی ممنون . امیدوارم بازهم همسفرباشیم و لحظه های خوبی را تجربه کنیم .( آمین ) .
   راستش از کامل بودن نوشته ات و دیزاینش خیلی خوشم اومد به سهراب اعتراض کردم چرا سفرنامه ی منو همونطور که برایت ایمیل زدم فرستادی و برام درستش نکردی و سفرنامه ی مریم اینقدر خوشگله …که گفت : خودت این زحمت رو کشیدی و فایل پی دی اف کردی و مثل کتاب زیبایی درش آوردی … منم باید یاد بگیرم من فقط تایپم خوبه ولی بقیه کارها رو بلد نیستم . ولی واقعا خیلی خوب نوشته بودی و اینکه مثل کتاب با رنگ و روی سبز و زیبا مثل خودت خیلی خوب بود سپاس (یادت نره عروسی دعوتمون کنی )

   دوست شش ساله ی تو ( سیما )

2. Abdollahi نوشته است:
   شنبه ۸ تیر ۱۳۹۲ در ۱۲:۴۴ بعد از ظهر

   سلام دوست جونــــــــــــــــــــــــم!
   سیما جون ممنون از ابراز محبت و لطف همیشگیت، من تو این چند صفحه خاطرات فقط احساساتم رو بیان کردم، نه کم نه بیش، و معمولاً اهل مبالغه و چاپلوسی نیستم. از طرف تو و خانوادت انرژی مثبت و محبت دریافت کرده بودم و اون رو نشون دادم. سیما جون من هم امیدوارم دلت مثل اردیبهشت همیشه سبز و شاد باشه! دست و هــــــــــورا (به افتخار اردیبهشتی هااااااااااا )
   و از صمیم قلبم امیدوارم باز هم همسفر بشیم. آمین

   باز هم از سهراب عزیزم به خاطر انعکاس این حس های قشنگ و نظرات جالب سپاسگزارم.
   دوستتون دارم.

   سما جون ۶ ساله خودم، الهی بازم ببینمت. خوشحال می شم با هم دوست فیسبوکی هم باشیم. ا ! خوب حسودیم شد دیگه بابا!
   [e-mail]
   می بوسمت.
   دوست ۳ ، ۴ ساله تو ، مریم!

3. سولماز نوشته است:
   یکشنبه ۹ تیر ۱۳۹۲ در ۸:۲۷ قبل از ظهر

   مریم جان سلام
   خسته نباشی به خاطر زحمتی که کشیدی و خاطرات این سفر روخیلی زیبا وکامل
   به رشته تحریر در آوردی
   از خوندن مطالبت بسیار لذت بردم
   لحظه های ناخوشایند در هر سفری ممکنه وجود داشته باشه
   بخصوص در تورهای دسته جمعی که ما شانس انتخاب همسفرامونو نداریم
   پس طبیعیه که گاهی اصطکاکی پیش بیاد
   اما از طرفی بهترین وماندگارترین دوستیها هم درهمین سفرهابوجود میاد
   پس لذت داشتن چنین دوستانی زحمت تحمل مشکلات احتمالی روازبین میبره
   امیدوارم همیشه شادوسلامت، درسفرباشی وهمچنان ما روهم در خاطرات زیبای
   سفرهای خود، شریک کنی
   سولماز

4. مینا نوشته است:
   یکشنبه ۹ تیر ۱۳۹۲ در ۱۰:۰۰ بعد از ظهر

   سلام
   سفرنامه بسیار زیبا و دلنشینی بود .آفرین به این قلم زیبا ی سفرنامه نویسی.
   هرچند با خوندن ناراحتیهای یار این کلبه ناراحت شدم وبا شادیهاش شاد

   مریم عزیز ضمن داشتن توانایی خوب در سفرنامه نوشتن مثل چهره مهربونش قلب مهربونی هم داره
   حسودیم میشه به این همه دوستیهای خوب.
   ممنون از تو سهراب جان که با باز کردن این کلبه زیبا ودوست داشتنی ما راهم در سفرها خوب خودت همراه میکنی
   همگی همواره شاد شاد باشید.
   
   ممون از حضور همیشگیت در این کلبه مینا جان

   امیدوارم خودت هم لطف کنی‌ و سفرنامه ارمنستان رو برای تمامی اهل خوب این کلبه بیان کنی‌

   به امید همسفر شدن با تو دوست خوب این سایت

   سهراب

5. الهه زواریان نوشته است:
   دوشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۲ در ۱۰:۵۱ قبل از ظهر

   مریم جون چقدر لذت بردم از سفرنامت.
   نثرت هم مثل شخصیتت شیرین و گاه آمیخته با طنز بود. بخشهای مختلف سفرنامه ت رو با عبارتهای پرمعنا و زیبایی شروع کرده بودی. از محتوای متن هم فهمیدم انقدر با احساسی که در طی سفر هر جا که رفتی، موج و انرژیهای مثبت و حرفهای نهفته در برق نگاه مردم رو درک کردی. در پایان هم چقدر زیبا به رسالت اصلی انسانها که مهربانیه اشاره کردی.
   عزیزم اگر مایلی بیشتر باهم در تماس باشیم؛ خوشحال میشم.
   [e-mail]

6. Abdollahi نوشته است:
   سه شنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۲ در ۹:۲۴ قبل از ظهر

   سولماز عزیزم سلام

   ممنون از اینکه زمانی رو برای خواندن خاطرات من صرف کردی، باعث افتخار منه که نظر ارزشمند تو رو داشته باشم عزیزم. بی نهایت سپاس!

   تو کاملاً درست می گی و من هم خودم این مسئله رو بارها تجربه کردم، به همین خاطر سعی دارم همیشه بگذارم و بگذرم!

   به امید روزی که همه با هم همسفر شیم و یک دوستی بی نظیر رو تجریه کنیم.
   امیدوارم همیشه همیشه تندرست و شاد باشی.

   مریم

7. Abdollahi نوشته است:
   پنجشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۲ در ۱۰:۴۶ قبل از ظهر

   مینای عزیزم سلام

   از ابراز محبت و لطفت خیلی خیلی ممنونم عزیزم، خیلی افتخار کردم که محبت کردی و سفرنامه رو خوندی، اینجوری که تو تعریف کردی من کلی ذوق کردم. امیدوارم یک فرصت سفر برامون پیش بیاد و از نزدیک ببینمت عزیزم. اینجوری نمی شه تو من رو ببینی ولی من تور نبینما! این رسمش نیست! پس زود باش!
   می بوسمت خانمی!

   مریم

8. Abdollahi نوشته است:
   پنجشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۲ در ۱۰:۴۹ قبل از ظهر

   الهه جونم سلام عزیزم

   از ابراز محبت و لطف بیکرانت خیلی خیلی سپاسگزارم. ممنون که سفرنامه رو خوندی. راستش من بیشتر خاطرات خودم رو می نویسم تا سفرنامه، و این مسئله باعث می شه کمی شخصی بشه. ولی در نهایت سعی می کنم از نگاه یک مسافر نیز به سفرهام نگاه کنم. ممنون از این همه انرژی مثبت و نظرات خوب ، خیلی به من دلگرمی می دن.
   باعث افتخار منه که با تو دوست باشم، برات ایمیل فرستادم که آدرس ایمیل من رو هم داشته باشی عزیزم.

   امیدوارم باز هم و بازهم ببینمت و دوستیمون همچنان ادامه داشته باشه عزیزم!
   می بوسمت خانمی

   مریم

9. Abdollahi نوشته است:
   پنجشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۲ در ۱۰:۵۱ قبل از ظهر

   سهراب خدا تو رو می بره بهشت که باعث می شی ما باهم دوست شیم و دوستیمون ادامه داشته باشه! این رو می دونستی!
   دیگه از این به بعد می شی سهراب خوش طینت بهشتی!

   خسته نباشی بهشتی!
   
   درود

   ممنون از لطفت مریم جان

   دوستی‌‌ها زیبا خالصانه و بهشتی‌ هست امیدوارم شما خوبانم رو بزودی در سفر دیگر ببینم

   شاد و سر بلند باشید

   سهراب

10. لیلا نوشته است:
    پنجشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۲ در ۱:۵۴ بعد از ظهر

    دوست شاد و پرانرژی من
    سلام

    تلخیها و شیرینیهاست که یک سفر رو خاطرانگیز میکنه ،
    فکر میکنم یک از شیرینیهای این سفر آشنایی حضوری شما با سیما جان بوده ، از خواندن سفر نامت لذت بردم ، به خصوص که احساس میکنم باید منتظر خبرهای خوبی باشیم ، به امید خدا .

    شاد و خوشبخت باشی مریم جان
    لیلا

11. Abdollahi نوشته است:
    یکشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۲ در ۱۰:۱۹ قبل از ظهر

    لیلای عزیزم
    سلام

    از ابراز محبت و لطفت خیلی خیلی ممنونم! و به داشتن دوستان خوبی مثل شما عزیزان این کلبه سبز به خودم می بالم!
    امیدوارم موقعیتی پیش بیاد که همه ما اهالی کلبه با هم سفر بریم و دوستیهامون بیشتر و عمیق تر بشه. من که خیلی مشتاق دیدن هستم. آشنایی حضوری با سیما هم خیلی برام جالب بود و بهم چسبید.
    به هر حال امیدوارم به زودی ببینمت، همانطور که می گی به امید دیدار من هم می گم به امید دیدار عزیزم!
    می بوسمت

    از سهراب عزیزم هم بی نهایت سپاسگزارم به خاطر پیوند ما بچه ها با هم!

    همیشه شاد، تندرست و خوشبخت باشی.
    مریم
    
    درود

    خواهش مریم جان

    قصد این کلبه ایجاد دوستی ها و سعی‌ در استمرار و دوام این دوستی‌ هاست

    به امید باز همسفر شدن با شما عزیزانم

    سهراب

12. حسام نوشته است:
    یکشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۴ در ۱۲:۱۶ بعد از ظهر

    سرکار خانم عبداللهی، از خواندن سفرنامه شما بسیار لذت بردم، کار خوبی می کنید که به قلم شیوایتان سفرنامه می نویسید و شادی و غم سفر را همراه با تجربه ها یتان با خواننده تقسیم می کنید. امیدوارم همراه همسر گرامی همیشه سالم و سرزنده باشید.

13. Abdollahi نوشته است:
    سه شنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۴ در ۹:۳۰ قبل از ظهر

    حسام عزیز

    با درود و سپاس از محبت شما، خوشحالم که سفرنامه من رو خوندید و افتخار می کنم که پسندیدید.

    با آرزوی اینکه از شما هم پیام و دلنوشته های زیبا بخونیم و به امید موفقیت و پیروزی های شما.
    منتظر همسفر شدن باهاتون هستیم.

    مریم

14. Abdollahi نوشته است:
    سه شنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۴ در ۹:۳۱ قبل از ظهر

    حسام عزیز

    با درود و سپاس از محبت شما، خوشحالم که سفرنامه من رو خوندید و افتخار می کنم که پسندیدید.

    با آرزوی اینکه از شما هم پیام و دلنوشته های زیبا بخونیم و به امید موفقیت و پیروزی های شما.
    منتظر همسفر شدن باهاتون هستیم.

    مریم