سفرنامه لهستان (سفر به کشورهای اروپای شرقی لهستان- مجارستان- اسلواکی- اتریش- چک) تابستان ۹۳ قسمت اول
سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۳
دلم را چون اناری کاش یک شب دانه میکردم …به دریا میزدم در باد و آتش خانه میکردم
اگر میشد به افسانه شبی رنگ حقیقت زد…حقیقت را اگر میشد شبی افسانه میکردم (علیرضا قزوه)
از سفر تا سفر نامه نویسی و آن هم یک سفر نامه دل نشین راهیست طولانی!
از همینجاست که بسیاری از مسافرین حال و حوصله به قلم آوردن خاطرات را ندارند و تنها به یادی از لحظههای ناب سفر قناعت میکنند
به دل نشستن یک سفر نامه، لازمه سفریست از حس نویسنده تا احساس خواننده
امیدوارم از این سفر لذت ببرید
این بار به لطف قلم دلنشین بانو سولماز اصل دینی راهی دیار لهستان میشویم ، سرزمینی در شرق قاره اروپا
این سفرنامه به صورت فایل پی دی اف تقدیمتان میگردد
https://www.dropbox.com/s/34e7nlmklyxb512/safarnameh-tan-tabestan-93-solamz-asl-dini.pdf?dl=0
۵ نظر در “سفرنامه لهستان (سفر به کشورهای اروپای شرقی لهستان- مجارستان- اسلواکی- اتریش- چک) تابستان ۹۳ قسمت اول”
سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۳ در ۴:۵۰ بعد از ظهر
یکی از بهترین سفرنامه هایی بود که تابحال مطالعه کردم.
علاوه بر اشتیاق بی حد و مرزی که به سفر دارم (به طوری که احساس می کردم مقدمه سفر برگرفته از احساسات درونی من است و همین طور یاد آور سفرهای دوران کودکی) خواندن سفرنامه هم یکی از بزرگترین لذت های زندگی من است. اما متاسفانه به ندرت سفرنامه ای ارزشمند برای خواندن پیدا می کنم. قلم نویسنده بسیار بسیار عالیست به طوری که تا پایان نمی توان از خواندن آن دست کشید.
مخصوصا برای من که قصد سفر به این کشور را دارم احساس می کنم از هم اکنون با این کشور آشنایی خوبی دارم.
از بانو سولماز بسیار سپاسگزارم بخاطر این سفرنامه ی بی نظیرشان و همواره برای ایشان زندگی شاد و سعادتمند و پر از سفری آرزومندم.
مرضیه
سه شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۳ در ۹:۳۳ قبل از ظهر
سلام بر شما دوست عزیز
اظهار نظر پر از لطف و محبتتان باعث دلگرمیم شد
از اینکه برای سفرنامه ام ارزش قائل شدید و مطالعه فرمودید بی نهایت سپاسگزارم
من هم برای شما اوقات خوشی ارزو میکنم
شاد باشید و همیشه در سفر
سولماز
پنجشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۳ در ۱:۵۵ قبل از ظهر
درود سولماز عزیز
بسیار زیبا نوشتی مثل همیشه .
و از نوشته ات احساس کردم کشور و مردمان به این زیبایی یکزمانی چقدر درگیر ظلم و جنگ بودند و یاد فیلم های نو جوانی افتادم که صحنه های جنگ نازی ها را نشان میدادند و من چقدر میترسیدم از این تانک ها و شکنجه هاشون ولی باز هم نگاه میکردم فیلم هارو … اما الان که گفتی شاد بودند و امید به زندگی در چهره هاشون پیدا بود یاد این افتادم که هیچ ظلمت و ظلمی پایدار نیست و حتما روشنایی و زیبایی پس از آن تاریکی هست و باید تنها امید داشت .
شاد و مانا باشی دوست عزیز
سیما
جمعه ۱۷ بهمن ۱۳۹۳ در ۵:۱۴ بعد از ظهر
سلام برشما سیمای عزیز
لطف و توجه شما همیشه باعث دلگرمیست
ممنون از اینکه سفرنامه رو خوندید
زندگی همینه و روزگار با ادمها بازیهای جورواجوری میکنه
اما به قول شما دنیاهمیشه بریک منوال باقی نمیمونه
و بالاخره روزی به هرکسی لبخند میزنه ،فقط باید باور داشت
برای شما ارزوی سلامتی و شادی میکنم
برقرار باشید
سولماز
یکشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۳ در ۹:۰۹ بعد از ظهر
سلام
سفرنامه زیبا کاملی بود لذت بردم قصد سفر به این کشور را دارم زمان سفر بیشتر مزاحمتان می شوم
شاد باشی
ن بهرمند